دچار ایدز حقوقی شدهایم!
دچار ایدز حقوقی شدهایم!
حجت الاسلام دکتر هادی صادقی معاون فرهنگی قوه قضاییه مطرح کرد:
دچار ایدز حقوقی شدهایم!
اگر اجازه دهید این گفتوگو را از مسئله تراکم عناوین مجرمانه آغاز کنیم؛ اگر قوانین را به سه دسته بینالمللی، درون کشوری و فرهنگی تقسیم کنیم، توضیح در دو مورد اول مشخص است، اما در مسئله قوانین مربوط به حوزه فرهنگ و ارتباطات به نظر میرسد مشکلی وجود دارد اجازه بدهید رجوع کنم به خود شما؛ عکسهایی از شما همراه با وسایلی که فنّاوری روز است، در سایت شخصیتان و سایتهای دیگر وجود دارد. استفاده شما از لپتاپهای پیشرفته و اینترنت و اینکه اصلاً شما سایت دارید، نشان میدهد که آگاهی کامل نسبت به اهمیت استفاده از اینترنت و وسایل ارتباطی جدید دارید، بنابراین به نظر میرسد با مشکلی که دراین حوزه بهخصوص در حوزه فیلترینگ وجود دارد، آشنا هستید؛ مثلاً اینکه استفاده از فیلترشکن ممنوع اعلام میشود درحالیکه شخصیتهای دولتی و حکومتی خودشان عضو شبکههای مجازیای میشوند که عضویت در آنها نیاز به استفاده از فیلترشکن دارد؛ بنابراین سؤال برای مردم پیش میآید که چطور یک فرد حکومتی، یا دولتی خودش قانونی که وجود دارد را نقض میکند؟ ما قانون منع استفاده از ماهواره داریم؛ درحالیکه بخش وسیعی از مردم از ماهواره استفاده میکنند؛ این یعنی بخش وسیعی از مردم جامعه مجرم هستند؛ حتی افرادی که مناصب حکومتی و دولتی دارند. آیا این قبح ارتکاب به جرم را نمیشکند؟ لطفاً شما به ما توضیح دهید چه اتفاقی افتاده و قوانین چه مشکلاتی دارد؟
این بحث مهم و وسیعی است و بنده اخیراً در اجلاسی که موضوع آن حقوق ارتباطات و رسانه بود توضیح دادم که ما دچار ایدز حقوقی شدهایم. در توضیح ایدز حقوقی باید بگویم موج رسانههای نوین با سرعت بالایی وارد کشور میشود درحالیکه حقوقدانها در وضع قوانین مربوط به آن و بهکاربردن این قوانین عقب میمانند. این باعث میشود کار حقوق که تأمین امنیت جامعه است و نظم و امنیت را باید تأمین کند، بهدرستی محقق نشود و حقوق عقب بماند؛ نتیجه این عقبماندگی این است که امواج میآیند و آسیب خود را وارد میکنند. همین شما که اینجا نشستهاید و همه افرادی که موبایلهای هوشمند دارند، همین حالا اگر گوشیهایتان را بازکنید مصادیق مجرمانه در آن وجود دارد، تقریباً بیاستثنا این مصادیق ناخواسته درگوشیهای همه وجود دارد و من خودم را هم مستثنا نمیکنم؛ چراکه ناخواسته این مصادیق میآید. همین کافی است که سری به کانالی بزنید و اگر دانلود خودکار را خاموش نکرده باشید، اتوماتیک وار این مصادیق درگوشی شما ذخیره میشود، حتی اگر نگاه هم نکرده باشید؛ اما فیلم یا آن مصداق مجرمانه در موبایل شما وجود دارد. وقتی وضعیتی وجود دارد که مصادیق مجرمانه به شکل میلیاردی وجود دارند، حقوقدانها باید با آن چهکار کنند؟ قوانین و قوه قضائیه باید چه کند؟ با چند نفر و چطور برخورد کند؟ آیا اصلاً میشود و منطقی است با افرادی که ناخواسته مصادیق مجرمانه اینچنینی دارند برخورد کرد؟ آنهم با این حجم؟ این وضعیت خیلی بد است و باعث میشود سیستم ایمنی (قوانین) بدنه جامعه که کار خودش را انجام میداد و ایمنی ایجاد میکرد، از کار بیفتد و وقتی کارایی خودش را از دست داد، میشود مثل ایدز. ایدز دقیقا همین کار را با بدن میکند، یعنی سیستم ایمنی بدن را از کار میاندازد. ایدز حقوقی هم یعنی همین. ما دچار ایدز حقوقی شدهایم؛ یعنی طوری هستیم که در برابر امواج تسلیم میشویم و عقب مینشینیم.
الآن همه خودشان رسانه شدهاند، تولید و توزیع پیام میکند. قبلاً از تکثر رسانه صحبت میکردیم، حالا دیگر اینطور نیست و فرا کثرتگرایی اتفاق افتاده است. خب، حالا این مسئله عوارضی دارد و یک حق پریشی یا حقوق پریشی را به ارمغان میآورد؛ یعنی دیگر معلوم نیست چه چیزی حق است و چه چیزی باطل و دوره حیرت را به وجود آورده است؛ نه حق را میشناسیم و نه حقوق را؛ بیشتر این وضعیت عمومی ما و همه جوامعی است که با این پدیده روبهرو هستند، مگر بعضی جوامع که توانستهاند کنترل کنند. این حق پریشی، حیرت را در حق و باطل به دنبال دارد و کثرت بیحسابوکتاب دارد، یعنی قابل نظمبخشی و انضباط آفرینی نیست، نظم پریشان که میگویند همین است. از دیگر عوارض این مسئله گفتمان گریزی و بیهودگی ارتباطی و اطلاعاتی است؛ یعنی افراد بیهوده درجایی چرخ میزنند و اطلاعات سطحی و بیهوده به دست میآورند و به اطلاعات صحیح و مفید کمتر دسترسی پیدا میکنند. مثلاً مردم میدانند فلان فوتبالیست چه غذایی یا چه رنگی را دوست دارد؛ خب این به چه دردی میخورد؟ یا فلان هنرپیشه چهکار کرده یا فلان ورزشکار کجا رفته است؟ خب اینها چه فایدهای دارد؟ واقعاً ما این را میخواهیم؟ آیا این برای جامعه ما فرهیختگی میآورد؟ بنابراین یک سطحی گرایی و بیهودگی اطلاعاتی شدید را به وجود میآورد. یک نوع ناپایداری را به وجود میآورد. آدمها از هر چیز، کمی میچشند و لذت کاملی از هیچ بخشی نمیبرند و باعث میشود تا حقیقت لذت از بین برود. مثلاً اگر بروید سر میز غذایی که چندین نوع غذا باشد، تقریباً از غذا خوردن کمترین بهره و لذت را میبرید؛ چراکه پُر میخورید؛ اما لذت نمیبرید؛ اما اگر غذای باب میل باشد میخورید و لذت میبرید؛ ولی درجایی که 20 نوع غذا وجود دارد، فکر میکنید که اگر یکی را بخورید از بقیه بازمیمانید و به سراغ 19 تای دیگری میروید که ندارید و دنبال نداشتهها هستید و دائم با نداشتهها کلنجار میروید خب بیشتر غذا هم میماند. خب این تذبذب در امر رسانه هم وجود دارد.
منبع؛ پایگاه خبری تحلیلی اندیشه کرمانشاه