درمان مجرمان مکرر

دسته: جامعه شناسی جنابی
بدون دیدگاه
دوشنبه - ۶ دی ۱۳۹۵


درمان مجرمان مکرر

درمان مجرمان مکرر

به قلم احمدرضا ونکی

 349959006

در رابطه با درمان مجرمان ممکن است ادبیات و نوشتجات فراوانی در مقایسه با درمان غیرمجرمان (بیماران عادی) وجود نداشته باشد، «کازدین» در مقالهای راجع به صغار نابهنجار، به برخی از ویژگیهای این گروه در این باره دست یافت که مهمترین آنها عبارت بودند از اینکه آنان مفهوم صحیحی از مشکل خود در ذهن نداشته و در عین حال از درک مشکل درمان و پیچیدگی آن ناتوانند. این در حالی است که، درک نابهنجار بودن (پذیرش بیماری) یکی از اولین مقدماتی است که بزهکار حرفهای را در پروسه درمان قرار میدهد و با عدم پذیرش نابهنجار بودن نقطهای برای شروع متصور نخواهیم بود.

«ماتیاس» و «سیند برگ» در مطالعه روان درمانی در مراکز اصلاح و تربیت به این نتیجه رسیدند که بسیار ضروری است تا پس از تشخیص زندانیان و تعیین آنان در زیرگروههای معین، ضمن تنظیم برنامه درمانی ویژه، به درمان آن پرداخته شود. فهم و درک پویای تکرار جرم، جرایم حرفه‌ای و مجرمان مکرر نیز از اولین قدمها برای درمان بزه‌کاران مکرر است. از نظر تاریخی، گرچه گمان می‌کردند این‌گونه بزه‌کاران قابل تغییر و درمان نیستند، اما تحقیقات اخیر نشان داده که امکان ایجاد تغییرات مشخص در این گروه وجود دارد.   «یوشلسن» و «سامنو»، متخصصان روان‌درمانی بزه‌کاران، بر اصلاح فکری مجرمان مکرر (حرفه‌ای) با تشخیص اندیشه‌های مجرمان تأکید می‌ورزند. آنها با مجرم، زمانی که او بسیار تأثیرپذیر است و به‌نحوی‌که می‌خواهد تغییراتی را بپذیرد روبه‌رو می‌شوند. این مواجهه، به علاوه آگاهیهای پیشین، آنان را به درک بافت فکری مجرم سوق می‌دهد. مک ویکار که یک بزه‌کار حرفه‌ای است در کتاب خود می‌نویسد: «اصلاحات فقط از طریق حمله به ساختار اعتقادی که الهام‌بخش رفتار مجرم است، معیارهای پذیرفته شده مجرم، و ایدئولوژی‌ای که او را سرپا نگه می‌دارد، امکان‌پذیر است. نظام موجود ارتباط بسیار اندکی با این هدف دارد و حتی انتقاد از آن، اعتباری بیش از آن‌چه که ارزشش را دارد به آن می‌دهد». از نظر او «برای اصلاح مجرم واقعی فقط یک راه وجود دارد، مهم نیست که این راه تا چه اندازه متناقض باشد، من هرگز راه دیگری که کارساز باشد نخوانده و تجربه نکرده‌ام، آن راه چیزی جز «اصلاح تفکر» نیست.

والتر پیشنهاد می‌کند که بر اساس حرکت موفق از یک مرحله به مرحله‌ای دیگر در ارتباط با درمان مجرمان مکرر و حرفه‌ای سه مرحله باید در نظر گرفته شود. در مرحله اول هدف، استقرار احساس ناخوشایندی از افکار و اعمال مجرمانه در مجرم مکرر و حرفه‌ای است. در مرحله دوم، مجرم به فراگیری مهارتهایی می‌پردازد که او را قادر به تغییر رفتارش از رفتار جنایی شدید به جرایم خفیف تر و سپس یک شهروند تقریبا مطیع قانون می‌گرداند. کنترل استرس، عصبانیت و آموزش مهارتهای حل مشکلات در این مرحله مورد تاکید است. سرانجام در سومین مرحله روش زندگی غیرمجرمانه را با تشویق و تحریک مجرم و کمک به او جهت تعمیق توجه‌اش به زندگی عادی باید تقویت کنیم. دوره درمان مورد نیاز نیز امر قابل توجه و تاملی می‌باشد معمولا در زندانهای کوتاه مدت امکان دنبال کردن یک متد درمانی وجود ندارد. برخی تحقیقات حاکی است که آن دسته از مجرمان مکرر و حرفه‌ای که مدت طولانی در زندان بوده اند برای پذیرش درمان از خود رغبت بیشتری نشان می‌دهند و احتمال شرکت آنان در برنامه‌های درمانی بیشتر است. اینان کسانی هستند که تقریباً یک دهه یا بیش‌تر را از آزادی محروم بوده‌اند. برخی از آنان به این نتیجه رسیده‌اند که توان تغییر روش پیشین خود را دارند. به هر روی با گذر یک دهه از زندگی که البته همراه با یک پروسه آموزشی و درمانی همراه است شخص نه تنها یک دهه پیرتر می‌شود بلکه برای زندگی عادی از پختگی کافی بهره مند می‌شود.

ناگفته نماند دوام و پایداری مهارتهای آموزش داده شده در دوره درمان در گرو حمایتهای اجتماعی و در واقع محیط اجتماعی مناسب زندگی عادی از حیث فرهنگی و اقتصادی نیز می‌باشد که این امر نیازمند برنامه‌های کلان در سطح جامعه جهت رعایت استانداردهای زندگی شهروندان ‌توسط حاکمان می‌باشد.


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۵
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *