درباره قانون مجازات اسلامی( قسمت 16)

دسته: دانشجوی حقوق
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۲۶ بهمن ۱۳۹۵


درباره قانون مجازات اسلامی( قسمت 16)

درباره قانون مجازات اسلامی( قسمت 16)

%d8%b5-11

دکتر حجتالله فتحی

روشن است که آیه شریفه در حالت اضطرار، ارتکاب حرام را جایز شمرده و در این صورت، حکم حرمت از آن چیز حرام برداشته مى‏شود. مفاد دنباله آیه، کبراى کلى است که تمامى موارد اضطرار را در برمی‌گیرد، اگرچه این کبرى‏ در خود آیه با دو شرط محدود و مقید شده است: 1. غیر باغ؛ 2. ولا عاد. ممکن است اشکال شود که این آیه تنها قاعده اضطرار را در محدوده همین مواردى که در آیه آمده است، معتبر مى‏داند نه بیش‌تر؛ زیرا این کبرى‏ در مورد همین محرمات مخصوص است. پاسخ این است که اولاً ثابت‌شده که حکم آیه اختصاص به موارد یادشده در آیه ندارد و مورد مخصص نیست؛ زیرا اگر مورد و شأن نزول مخصص باشد، بیش‌تر آیات در مورد خاص و با شأن نزول مخصوصى واردشده و نباید آنها را به موارد دیگر تعمیم داد؛ حال آن‌که چنین نیست. ثانیاً این ذیل در مقام بیان کبراى کلى است که نزد عقلا پذیرفته‌شده است؛ بنابراین، تفاوتى میان اضطرار به این مواردى که در آیه ذکرشده یا اضطرار در موارد دیگر نیست و قاعده اضطرار، قاعده‏اى فراگیر است. خداوند متعال در آیه سوم سوره مائده، مى‏فرماید: «فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم‏؛ کسانی که در حال گرسنگی شدید، بدون تمایل به گناه (به خوردن بعضی از حرامها) ناچار شوند (مانعی ندارد) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.» در این آیه شریفه، اضطرار به‌صورت مطلق رافع مسؤولیت و گناه شمرده‌شده و رافع بودن اضطرار محدود به اعمال خاصى نشده است و هر عملى که ناشى از اضطرار باشد موجب اباحه عمل یا رافع مسؤولیت است. امیرالمؤمنین (ع) در مورد زنى که ادعاى اضطرار بر زنا کرده بود به آیات مذکور استناد کرد و کاملاً از تعلیل امام (ع)، اطلاق و عمومیت ادله اضطرار استفاده مى‏شود. در روایت آمده است:

أَتَتِ امْرَأَهٌ إِلَى عُمَرَ- فَقَالَتْ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی فَجَرْتُ- فَأَقِمْ فِیَّ حَدَّ اللَّهِ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا- وَ کَانَ عَلِیٌّ ع حَاضِراً- فَقَالَ لَهُ سَلْهَا کَیْفَ فَجَرْتِ- قَالَتْ: کُنْتُ فِی فَلَاهٍ مِنَ الْأَرْضِ- فَأَصَابَنِی عَطَشٌ شَدِیدٌ فَرُفِعَتْ لِی خَیْمَهٌ- فَأَتَیْتُهَا فَأَصَبْتُ فِیهَا رَجُلًا أَعْرَابِیّاً- فَسَأَلْتُهُ الْمَاءَ فَأَبَى عَلَیَّ أَنْ یَسْقِیَنِی- إِلَّا أَنْ أُمَکِّنَهُ مِنْ نَفْسِی فَوَلَّیْتُ مِنْهُ هَارِبَهً- فَاشْتَدَّ بِیَ الْعَطَشُ- حَتَّى غَارَتْ عَیْنَایَ وَ ذَهَبَ لِسَانِی- فَلَمَّا بَلَغَ مِنِّی أَتَیْتُهُ فَسَقَانِی- وَ وَقَعَ عَلَیَّ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع: هَذِهِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»، هَذِهِ غَیْرُ بَاغِیَهٍ وَ لَا عَادِیَهٍ إِلَیْهِ فَخَلَّى سَبِیلَهَا- فَقَالَ عُمَرُ: لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ.

زنى نزد عمر آمد و گفت: من زنا کردم پس حد الهى را بر من اجرا کن. عمر دستور داد تا او را رجم کنند. على (ع) در آنجا حاضر بود و به عمر فرمود: از او بپرس چگونه زنا کردى؟ زن پاسخ داد من در بیابان بودم که تشنگى شدید بر من غلبه کرد، خیمه‏اى بر پا دیدم. پس به خیمه آمدم و در آن مرد عربى را دیدم و از او درخواست آب کردم. آن مرد از دادن آب امتناع کرد مگر آن‌که خود را در اختیار او قرار دهم. من از نزدش رو برگردانده و فرار کردم تا این‌که تشنگى من شدت گرفت به‌نحوی‌که چشمانم تار گردید و زبانم بند آمد. وقتى به این وضع درآمدم پیش او رفتم و او بعد از دادن آب با من درآمیخت. سپس امام (ع) فرمود: این آن چیزى است که خداوند متعال فرمود: هر کس مضطر گردد نه ستمکار و نه متجاوز باشد، گناهى بر او نیست و این زن از مصادیق همان آیه است و در این کار ستمگر و متجاوز نیست؛ پس عمر او را رها کرد و گفت اگر علی (ع) نبود عمر هلاک می‌شد.


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۱
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *