خاطره‌ای از اولین پروند من

دسته: تجربه و خاطره
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۲۳ تیر ۱۳۹۵


خاطره‌ای از اولین پروند من

خاطره‌ای از اولین پروند من

مصطفی عباسی
سالها پیش در اوایلِ خدمت قضایی به‌عنوان دادیار دریکی از شهرستانها، مشغولِ خدمت بودم.
دریکی از روزهای تابستان خبر دادند؛ تعداد ۳۶ نفر از محکومین دادگاههای انقلاب سیستان و بلوچستان که با یک دستگاه اتوبوس از زندان مرکزی زاهدان در حال انتقال به زندان مرکزیِ استان محل خدمت ما بوده‌اند، در مسیر راه و در نزدیکی شهرستان محل خدمت، ضمن خلع سلاح مأمورین مراقب نیروی انتظامی _ ۲ افسر و ۴ سرباز وظیفه _ فرار کرده‌اند.
اطلاعات اولیه از این حکایت داشت که اکثر این زندانیان فراری، دارای محکومیت به حبس ابد یا اعدام در جرایم مواد مخدر بوده و اسلحه‌های مأمورین مراقب را که عبارت بودند از؛ ۴ قبضه اسلحه کلاش (متعلق به ۴ سرباز وظیفه مراقب) و دوقبضه اسلحه کمری (متعلق به دو افسر مراقب) را نیز با خود به سرقت برده بودند.
خبر این اتفاق در مدت‌زمان کوتاهی در شهر پیچید، با توجه به فرار محکومان در نزدیکی شهر و بیم حضورآنها _ که بعضاً هم (با اسلحه‌هایی که از مأمورین با خود برده بودند) مسلح بودند _ در شهر و روستاهای اطراف باعث ایجاد رعب و وحشت بی‌سابقه‌ای در میان مردم شد.
پرونده بلافاصله از سوی دادستان شهرستان به بنده ارجاع شد. پرونده‌ای که تا آن زمان، با آن اهمیت، مورد رسیدگی قرار نداده بودم و در شهرستان محل خدمت نیز چنین پرونده‌های کیفریِ مهمی، کمتر مطرح رسیدگی بود.
در بدو امر، کلیۀ نیروهای انتظامی، بسیج شده و دستورات قاطعی جهت دستگیری محکومان فراری صادر شد؛ که خوشبختانه و به لطف خدا در کمتر از ۲۴ ساعت أکثر این محکومان _ جز دو نفر که یکی از آنها حامل اسلحه کمری یکی از افسران مراقب بود _
در نقاط مختلفی از شهر و روستاهای اطراف به همراه ۵ قبضه از اسلحه‌های به سرقت رفته، دستگیر شدند.
موضوع آنجا حساسیت بیشتری پیدا کرد که در زمان دستگیری محکومان، از یک نفر از آنها دو بستۀ یک کیلوگرمی تریاک (جمعاً دو کیلوگرم) و از چهار نفر دیگر هرکدام یک بستۀ یک کیلوگرمی تریاک (جمعاً ۴ کیلوگرم) کشف شد.
اینکه این محکومان مواد مخدری با این مقدار را از کجا و به چه طریقی بدست آورده بودند، معمای جالب و عجیبی بود.
تحقیقات وسیع و دقیقی از متهمان، مأمورین مراقب، راننده و کمک‌راننده اتوبوس به عمل آمد که در نتیجۀ آن مشخص گردید؛ مواد مخدر مکشوفه از محکومان فراری _ ۶ کیلوگرم تریاک _ متعلق به یکی از دو افسر مراقب بوده که در کیف سامسونتش _ برای تحویل به فرد خاصی در مقصد _ جاسازی کرده بود؛ و بدین نحو به دست محکومان فراری رسیده بود که؛ برخی از محکومان بعد از خلع سلاح مأمورین و قبل از خروج از اتوبوس و فرار، چون احساس کرده بودند برای فرار نیازمند پول هستند، به سراغ کیف سامسونت افسر مراقب رفته و پس از شکستن کیف، متوجه مواد مخدر موجود در آن می‌شوند که آنها نیز مواد مخدر را بین خود تقسیم کرده و فرار می‌کنند. جالب اینکه یکی از محکومان که با دیدن آن‌همه مواد ذوق‌زده شده بود با دندانهایش چنان گازی به یکی از بسته‌های مواد مخدر گرفته بوده که حدود ۵۰ گرم از آن را کنده و بلعیده بود، به‌طوری‌که این محکوم بعد از دستگیری به جهت وضعیت نامناسب جسمی سریعاً به بیمارستان منتقل و شستشوی معده داده شد.

تحقیقات مقدماتی پرونده در مدت‌زمان کوتاهی انجام و قرار نهایی آن صادر گردید. از نکات بحث‌برانگیز حقوقی پرونده‌این بود که یکی از اتهاماتی که به همه محکومانی که از اتوبوس فرار کرده بودند _ در کنار اتهامات دیگر _ تفهیم کردم و در آن خصوص قرار مجرمیت صادرنمودم؛ اتهام “فرار از زندان ”(موضوع ماده ۵۴۷ ق.م.ا)(۴) بود.
هرچند دادگاه نیز استناد ما را پذیرفت و آنها را به همین اتهام نیز مجرم دانسته و تعیین کیفر نمود، ولی در همان زمان و بعدها نیز در این اندیشه بودم؛
آیا چنین برداشتی از ماده ۵۴۷ ق.م.ا موسع نیست؟
آیا اصولاً فرار زندانی، آن‌هم نه از داخل زندان بلکه در حین جابجایی از زندانی به زندان دیگر یا از زندان به مراکز درمانی خارج از زندان یا از زندان به مراجع قضایی و انتظامی را می‌توان مشمول ماده ۵۴۷ ق.م.ا دانست و فرار از زندان تلقی کرد؟
و یا آیا اصولاً چنین مصادیقی از فرار _ درباره خود زندانی _ واجد وصف کیفری می‌باشد یا خیر؟
…
اما یقین دارم که اگر اکنون به آن پرونده رسیدگی می‌کردم هرگز این اتهام را به آنها تفهیم نمی‌کردم و مصداق آن ماده نمی‌دانستم و در خصوص “فرار ” صرفاً به اعمال ماده ۵۴۸ ق.م.ا درباره مأمورین مراقبِ اهمال‌کار، بسنده می‌کردم.
پی‌نوشت‌ها:
۱ ـ انتقال به‌منظور نزدیک شدن آن محکومان به محل سکونت خانواده‌هایشان و تسهیل شرایط ملاقات و مرخصی محکومان موردنظر بود.
۲ ـ سالها بعد یکی از این دو نفر ـ که اسلحه کمری افسر را هم با خود به سرقت برده بود ـ در بازرسی از منزلی به همراه اسلحه مسروقه دستگیر شد.
۳ ـ البته نحوه دستگیری برخی از این محکومان نیز با ماجراهای جالبی همراه بود که وصف آن مجال دیگری می‌طلبد، به‌عنوان نمونه؛ یکی از آنها درحالی‌که در داخل منبر چوبی مسجدی دریکی از روستاهای اطراف شهر مخفی شده بود دستگیر شد.
۴ ـ ماده ۵۴۷ قانون مجازات اسلامی: «هر زندانی که از زندان یا بازداشتگاه فرا ر نماید به شلاق تا (۷۴) ضربه یا سه تا شش ماه حبس محکوم می‌شود و اگر برای فرار درب زندان را شکسته یا آن را خراب کرده باشد، علاوه بر تأمین خسارت وارده به هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»
منبع: وبلاگ دلیل

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *