حقوق بشر در ایران باستان

دسته: تاریخ، تجربه و خاطره
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۱۸ مهر ۱۳۹۵


حقوق بشر در ایران باستان

حقوق بشر در ایران باستان

 

قانون حمورابی: قانون حمورابی که حدود 1730 قبل از میلاد تدوین‌شده نخستین متن حقوقی نوشته‌ای است که بابیان قواعد متنوع حاکم بر روابط انسانی، می‌توان آن را کم‌وبیش مرتبط با حقوق بشر امروزی دانست. (هاشمی، 84: 113)

این قانون که مشهور به ده فرمان است بر روی ستونی از سنگ به‌صورت زیبایی نوشته‌شده که در سال 1902، از میان کاوشهای باستان‌شناسی در جنوب غربی ایران در شهر شوش به‌دست‌آمده و هم‌اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود، گفته می‌شود مانند شریعت موسی از آسمان نازل‌شده است. (دورانت، 65: 260)

در قسمتی از مقدمه این قانون آمده است: «آنو و بل به من که حمورابی و شاهزاده والامقام و پرستنده خدایانم، فرمان دادند تا چنان کنم که عدالت بر زمین فرمانروا باشد، گناهکاران و بدان را براندازم، از ستم کردن توانان بر ناتوان جلوگیرم. منم حمورابی که هنگام سختی، دست کمک به‌جانب ملتم دراز کرده‌ام و مردم را بر آنچه در بابل دارند ایمن ساخته‌ام، من حاکم ملت و خدمتگزاری هستم که کارهای او مایه خشنودی آنو است.» (همان، 261) دراین قانون، آزادی نشانه‌ترین حقوق در کنار سخت‌ترین و وحشیانه‌ترین کیفرها قرار می‌گیرد. قانون احکام جان در برابر جان، چشم در مقابل چشم (ماده 196) استخوان در برابر استخوان (ماده 197) و دندان در برابر دندان (ماده 201) و داوری به روش آزمایشی (اوردالی) از یک‌سو و در کنار آن روشهای قضائی دقیق و حکیمانه‌ای که از سختی و استبداد مرد نسبت به همسرش جلوگیری می‌کند از سوی دیگر، جالب‌توجه است. درمجموع 282 ماده این قانون قواعد و حقوق و کیفرهای مربوط به اصول منقول و غیرمنقول، بازرگانی، صنعت، کار و خانواده و آزارهای بدنی به تفکیک بیان‌شده که به نظر می‌رسد در آن زمان بسیار مترقی و چراغ راهنمای قافله تمدن بوده باشد. (همان، 261)

فرمان کوروش کبیر: کوروش کبیر مؤسس سلسله هخامنشی (559- 529 ق. م) ازجمله پادشاهانی به شمار می‌رود که نام او در مقابله با بدیها و اصلاح امور، در تاریخ به نیکی یادشده و رفتار او را پیامبرگونه می‌دانند. (هاشمی، 84: 116) برخی معتقدند و تأیید می‌کنند، کوروش همان ذوالقرنین مذکور در قرآن است و خداوند به او درروی زمین قدرت بخشید و همه امکانات را در اختیارش قرارداد تا برای دادگستری گام بردارد. (طباطبائی، ج 13: 658- 664) کوروش کبیر، با تصرف بابل (538 یا 539 ق. م) قوم یهود را که بخت‌النصر به اسارت برده بود و تعداد آن بالغ‌بر چهل هزار می‌شد، آزاد ساخت و آنچه را از ایشان ربوده‌شده بود، بازگردانید. دادگری و خوش‌رفتاری با اقوام و ملل مغلوب و آزادی ادیان آیین جهان داری کوروش بود.

(صالح، 48: 119) علاوه بر رفتارهای پسندیده زمامداری، کوروش اعلامیه‌ای صادر کرد و فرمان داد آن را بر استوانه‌ای سفالی نقش کنند تا همگان با مشاهده آن بدانند، او اراده کرده است به مللی که تاکنون تحت ستم پادشاهان جبار بوده‌اند، ازآن‌پس می‌توانند با امنیت خاطر به زندگی خویش ادامه دهند. متن این فرمان که از آن به‌عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر در تاریخ یاد می‌کنند به شرح ذیل است:

«من، کوروش، پادشاه جهان، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و آکد، شاه چهارگوشه جهان، پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ، …. از تخمه پادشاهی جاودانه، کن که پادشاهی‌اش را خداوند (مردوک) و نبو دوست می‌دارند و ازبهر شادی دل خویش پادشاهی او را خواهان‌اند، آنگاه‌که سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام برمی‌داشتند، من نگذاشتم کسی در تمامی سرزمینهای سومر و آکد ترساننده باشد. من بابل و همه شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم… درماندگیهایشان را چاره کردم و ایشان را از بیکاری برهانیدم. (ارفعی، 56: 18- 17)

من نیازمندیهای بابل و همه پرستشگاههای آن را در نظر گرفتم و در بهبود وضعشان کوشیدم شهرهای مقدس آن‌سوی دجله را که مدتی دراز پرستشگاههایشان دستخوش ویرانی بود تعمیر نمودم و پیکر خدایانی را که جایگاه آنها در میان آنان بود به‌جای خودشان بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار جای دادم. من همه ساکنان آنها را گردآوردم و خانه‌هایشان را به آنان باز پس دادم، باشد که تمام خدایانی که من در پرستشگاههایشان جای‌داده‌ام روزانه مرا در پیشگاه بعل و نبو دعا کند. باشد که زندگانی من دراز گردد…» (آزاد، 82: 55- 54).

منبع؛ وب‌سایت کانون حقوق ایران

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۸۴
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *