حریم خصوصی از عرصه عمومی جداست
حریم خصوصی از عرصه عمومی جداست
حریم خصوصی از عرصه عمومی جداست
بهمحض اینکه فردی از خانه خود قدم به بیرون میگذارد، با این فضای مشترک روبهرو میشود و از وی انتظار میرود که رفتار و گفتار خود را متناسب با آن سامان دهد. رفتارها و گفتارهای ما در شهر از قوانینی پیروی میکنند که ضامن پیشرفت و گسترش زندگی شهری است.
قانون شهروندی هر شهروندی را تا جایی آزاد میداند که مخل آزادی و امنیت دیگران نشود. همه ما در خانه و حریم خصوصی خود، در انجام بسیاری کارها آزاد هستیم؛ اما در شهر مجاز به انجام آنها نیستیم؛ حتی برخی از رفتارهایی که کاملاً ویژگیهای شخصی یا عادتهای فردی تلقی میشوند، در عرصه عمومی، کمرنگ یا کنار گذاشته میشوند تا مبادا اسباب آزار و مزاحمت دیگران را فراهم آورند.
زبانزد مشهور فارسی که میگوید اینجا که خونِ خاله نیست اشاره به آن دسته از عادتها و رفتارهای فردیای دارد که تنها در خصوصیترین مکانها قابلاجراست و انجام آنها در عرصههای همگانی مورد انتظار نبوده و حتی گاه ناپسند تلقی میشوند.
حریمهای خصوصی بخشی از زندگی انسان است که جدای از عرصه عمومی، رسمی و قابلاحترام است. درست است که حریمهای خصوصی و عرصه عمومی باهم مرتبط هستند اما هیچگاه قابل تسری و تقلیل به یکدیگر نیستند.
در اینکه عرصه خصوصی حرمت خاصی دارد، شکی نیست؛ اما باید توأم با آرامش خاطر و رهایی از قیدوبندهای اجتماعی و بهدوراز هنجارها و انتظارات عمومی باشد، نه آنکه به فضای عمومی، تسری یابد. گسترش رفتارهایی ازایندست، گذشته از آنکه نقض حقوق دیگر شهروندان است، با کشاندن عرصه خصوصی به زندگی جمعی، هرجومرج و بیقانونی را در جامعه رواج میدهد.
همه در خدمت نظم
زندگی در یک شهر، تابع عوامل گوناگونی است که برشمردن همه آنها در اینجا میسر نیست. یکی از این عوامل، وجود منظرهها و فضاهای زیبا و چشمنواز در سطح شهر است. تأثیر این مسئله به حدی است که بهغیراز زیباسازی محیط شهری و ایجاد لذتهای بصری و شورونشاط در شهروندان، میتواند از جاذبههای گردشگری به شمار آید.
چنانچه امروزه نقاشیهای دیواری در شهرهایی چون پاریس و لندن، گردشگرانی را از سایر نقاط جهان به آنجا میکشاند. بااینهمه، چشمنوازی یک شهر تنها بسته به وجود بوستانها، فضاها و نقاشیهای دیواری دلانگیز و زیبا نیست؛ بلکه مرهون شهروندانی است که رفتاری متناسب با این فضاها و چشماندازها داشته باشند. این به آن معناست که یک شهروند آراسته و منظم، میتواند بر چشمنوازی و زیبایی شهر بیفزاید.
شهری را فرض کنید که باوجود زیباییهای طبیعی، عاری از شهروندانی قانونمدار، نظمپذیر و آراسته و مرتب باشد، دراین صورت، آیا دیگران تمایلی به دیدار از این شهر وزندگی در آن پیدا خواهند کرد؟ شهر از نظم ویژهای برخوردار است.
اقتضای این نظم قرارگرفته هر عنصری در جای مناسب خود است. درواقع، نظم شهری بر توافق شهروندان برای زندگی اجتماعی در شهر بناشده است.
به همین دلیل هر چیزی باید در خدمت این سازوکار و نظم عمومی درآید. برای مثال، امر تبلیغات در شهر از قواعد مرتبط با زندگی شهری پیروی میکند؛ بهبیاندیگر نمیتوان هر فضایی را برای این منظور انتخاب کرد و تبلیغات در مکانهای ویژهای و آنهم با حفظ نظم و امنیت عمومی انجامشدنی است.
منبع: روزنامه همشهری