تشخیص مصداقهای تجمل گرایی!
تشخیص مصداقهای تجمل گرایی!
تشخیص مصداقهای تجمل گرایی!
آمنه اسفندیاری
مصداق تجمّل گرایی نسبت به شرایط زمانی و مکانی (مثلاً مبل و صندلی در روستا تجمّل باشد و در برخی مجلسهای اداری ضروری باشد) و نیز جایگاه اجتماعی افراد تفاوت پیدا میکند در نتیجه اگر هر فردی از جایگاه اجتماعی خود پا را فراتر گذاشت و به چیزی روی آورد که متناسب با جایگاه او نبود کار وی تجمّل گرایی است.
تجمّل گرایی به معنای گرایش به زیبایی و نمایش جمال و زیباییها، امری طبیعی و فطری در انسان است؛ انسان، زیبایی را بهعنوان یکی از مصادیق کمال، دوست داشته و بدان گرایش مییابد و زشتی را بهعنوان مصداقی از نقص و کمبود دانسته و از آن میگریزد؛ بنابراین، گرایش انسان به تجمّل گرایی، گرایشی بهسوی کمال و زیباییهاست.
قرآن کریم میفرماید: «…أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ…»: بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى … است. مقصود از زینت در این آیه شریفه، تجملپرستی و اسراف و تبذیر است و مربوط به کسانی است که ذکر و فکرشان تا دم مرگ فراهم کردن خانه و مرکب و لباس زینتى بوده و دچار رفاهزدگی، دنیازدگی، خوشگذرانی بی حدّ و مرز، کثرت طلبی در ثروت شده و بیتوجه به قناعت باشند. اما اگر آدمی بهقدر نیاز خود از مادیات استفاده کرده و در مخارج زندگی، بهدوراز هر تکلّف و زحمت و عادات و رسوم بیدلیل باشد، ساده زیستی را در زندگی خود اجرا کرده است.
تجمّل پرستی ممنوع
خداوند متعال درباره علّت در آتش گداختن اصحاب شمال میفرماید: «و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال فی سموم و حمیم و ظل من یحموم لابارد و لاکریم انهم کانوا قبل ذالک مترفین» (واقعه/4245) اصحاب شمال (هم آنانی که نامه اعمالشان به نشانه مجرم بودنشان به دست چپ آنان داده میشود) در آتش گداخته و آبی جوشان و سایهای از دود سیاه قرار دارند که نه خنکی دارد و نه سودی میبخشد زیرا ایشان پیشازاین در دنیا اهل تجمّل و مترف بودند. مترف به کسی میگویند که فزونی نعمت او را غافل و مغرور و مست کرده و به طغیان واداشته است بهعبارتدیگر کسی که سرگرمی به نعمت آنچنان او را مشغول کرده که از صاحب نعمت غافل گشته است پس به بیان مرحوم علّامه طباطبایی مترف، انسانی است که دلبستگی به نعمتها دارد چه نعمتهایی که دارد و چه آنچه را که در طلب آنهاست و چه کم باشد و چه زیاد. (طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ذیل آیه 45 سوره واقعه)
بنابراین اگرچه مردم بر اموال خود تسلّط دارند ولی این تسلّط به این معنی است که فقط در چارچوبی که اسلام اجازه داده، آزادی تصرّف دارند و تضییع مال به هر شکل و صورت دور ریختن، بیش از حدّ نیاز مصرف کردن، مصرف در اشیاء لوکس و تجمّلهای فاسد کننده که در زبان اسلام از آنها تعبیر به اسراف و تبذیر شده حرام و ممنوع است. (مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، 1369، ص 121).
که: «ای آقا پدران تو چنین لباسی نمیپوشیدند چگونه شما پوشیدید؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: پدران من آن لباسها را زمانی میپوشیدند که هنگامه فقر و تنگدستی بوده در حالی که اکنون زمان گشایش است و فراوانی نعمتهای دنیا به اهلش رو کرده است و شایستهترین افراد برای بهرهمندی از این نعمتها نیکان هستند».
تجمّل پرستی در ظاهر با رفاهطلبی بسیار نزدیک است ولی در مفهوم با آن تفاوت دارد چون رفاهطلب تنها در اندیشه آسایش خود به سر میبرد ولی تجمّل پرست گذشته از آن به آرایشهای افراطی میاندیشد و میکوشد بارنگ و روغنکاری، قرینهسازی، … ظاهر تباهی زندگی را با الگوهای تقلیدی و مد روز و بر اساس هوسهای زودگذر خود، هم آهنگ سازد این کارمایه تفریح و سرگرمی اوست و به تباهی زندگی او میانجامد. پیامد پرداختن به نیازهای دروغین، صرف هزینههای سنگین، هدر دادن ذخیرههای اقتصادی و برجا ماندن فقر و نابسامانی اجتماعی است. از اینرو اسلام با تجمّل پرستی مخالف است و اجازه نمیدهد انسانی که باید برای رسیدن به ایدهآلهای مقدّس و الهی راه تکامل را بپیماید خویشتن را سرگرم خودآرایی کند و با این کار راه را بر زندگی اقتصادی جامعه و کمال خود ببندد. (موسوی اصفهانی، سید جمالالدین، پیام اقتصادی قرآن، ص 498، به نقل از تجمّل گرایی از دیدگاه اسلام، علیرضا رستگاران، ص 19).
اخلاق کاخنشینی
امام خمینی رحمهالله علیه از تجمّل گرایی به کاخنشینی یاد میکند و شرط پیشرفت علمی و صنعتی و اجراشدن احکام نورانی اسلام را کنار گذاشتن این روحیه میداند و میگوید: «طبع کاخنشینی باتربیت صحیح منافات دارد، با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت منافات دارد، تقریباً تمام مخترعین و مصنفین از همین کوخنشینها بودند … ما باید بکوشیم که را از این ملّت بزداییم. اگر ملّت بخواهد جاوید بماند و اسلام اجرا شود باید این خوی کاخ نشینی را به پایین کشید.» (صحیفه نور، ج 17، ص 2177).
حضرت رضا علیهالسلام در پاسخ به اعتراضها فرمود: «برخی دوستان کوتهفکر دوست دارند من بر نمد بنشینم و جامه زبر و خشن بر تن کنم در حالیکه این زمانه، اقتضای چنین زندگی را ندارد».
تجمّل گرایی نسبی است!
تجمّل گرایی امری نسبی است زیرا برای رفتار انسانها در هر زمان و مکان و شرایطی نمیتوان حکم کلی بیان کرد. ممکن است چیزهایی در زندگی یک فرد، در یک مکان و زمان خاص تجمّل به شمار آید ولی همانها در زندگی فرد دیگری و در مکان و زمان دیگری تجمّل نباشد. هنگامیکه جامعه با مشکل اقتصادی روبرو است و بیشتر افراد دچار فقر و تنگدستی هستند اگر فردی این شرایط را نادیده بگیرد و به سفره آراییهای رنگین بپردازد کارشان تجمّل گرایی و اسراف است برعکس اگر همه مردم در رفاه نسبی به سر میبرند آنان چنین کنند؟ البته تا جاییکه به اسرف نیانجامد تجمّل نخواهد بود.
گفتهاند روزی سفیان ثوری امام صادق علیهالسلام را دید و زبان به اعتراض گشود که: «ای آقا پدران تو چنین لباسی نمیپوشیدند چگونه شما پوشیدید؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: پدران من آن لباسها را زمانی میپوشیدند که هنگامه فقر و تنگدستی بوده در حالیکه اکنون زمان گشایش است و فراوانی نعمتهای دنیا به اهلش رو کرده است و شایستهترین افراد برای بهرهمندی از این نعمتها نیکان هستند.» (به نقل از وسایلالشیعه، ج 5، ص 19، باب 7)
همچنین حضرت رضا علیهالسلام در پاسخ به اینگونه اعتراضها فرمود: «برخی دوستان کوتهفکر دوست دارند من بر نمد بنشینم و جامه زبر و خشن بر تن کنم در حالیکه این زمانه، اقتضای چنین زندگی را ندارد.» (به نقل از مسندالرضا، ج 2، ص 361)
بنابراین مصداق تجمّل گرایی نسبت به شرایط زمانی و مکانی (مثلاً مبل و صندلی در روستا تجمّل باشد و در برخی مجلسهای اداری ضروری باشد) و نیز جایگاه اجتماعی افراد تفاوت پیدا میکند در نتیجه اگر از جایگاه اجتماعی خود پا را فراتر گذاشت و به چیزی روی آورد که متناسب با جایگاه او نبود کار وی تجمّل گرایی است.
و یک حسن ختام شنیدنی:
به نقل امام سجاد (علیهالسلام) اسماء بنت عمیس گفت: حضرت زهرا (علیهاالسلام) گردنبندی از طلا به گردن داشت که علی (علیهالسلام) آن را از غنیمت جنگی (فی) به دست آورده بود. رسول خدا (صلیالله علیه واله) بر او وارد شد، وقتی گردنبند را دید به اشاره فرمود: طوری نباشد که مردم بگویند فاطمه (علیهالسلام) خود را به تجملات زنهای کسری و قیصر آراسته است، فاطمه (علیهالسلام) مطلب را دریافت، بیدرنگ رفت و گردنبند را فروخت و با پول آن بردهای خرید و آزاد کرد. پیامبر (صلیالله علیه واله) وقتیکه این موضوع را شنید خوشحال شد.
خلاصه سخن اینکه: ما بهعنوان یک مسلمان باید برای دستیابی به کمال و سعادت درست مصرف کردن را بیاموزیم و از تجمّل گرایی بهعنوان مصداقی از اسراف و تبذیر پرهیز کنیم. منبع: تبیان
منابع نوشتار:
سایت اسلام کوییست
سایت اندیشه قم
داستان صاحبدلان / محمد محمدی اشتهاردی
سایت حوزه