تاریخچه کاپیتولاسیون در ایران (قسمت 2)

دسته: تاریخ
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۱۹ بهمن ۱۳۹۵


تاریخچه کاپیتولاسیون در ایران (قسمت 2)

تاریخچه کاپیتولاسیون در ایران (قسمت 2)

کاپیتولاسیون

  قراردادی که بر اساس آن حکومت یک کشور حق خود را در محاکمه و قضاوت اتباع سایر کشورها لغو میکند و چون در سابقه کاپیتولاسیون، حق قضاوت را به کنسول کشور بیگانه واگذار میکردهاند ترجمهایی در فارسی، آن را «حق قضاوت کنسولی» عنوان دادهاند.

 کاپیتولاسیون هرچند که برای نسل جوان ما خیلی شناخته‌شده نیست اما برای نیاکان نسل فعلی یکی از تلخ‌ترین کلماتی بوده است که در خاطره آنان باقی است و برای نسل میان‌سال ما یادآور سلطه بیگانگان و به‌ویژه آمریکا در این کشور است. امام خمینی (ره) با اطلاع یافتن از تصویب کاپیتولاسیون علیه آن قیام کردند سخنرانی مشهور ایشان در چهارم آبان 42 و اعلامیه سرنوشت‌ساز آن در پی آن سخنرانی موجب شد که طاغوت به دستور آمریکا امام را شبانه از قم بدزدد و به ترکیه تبعید کند. پس از تبعید امام، یارانش در مؤتلفه اسلامی چون دیگر تظاهرات و اعتراضهای عمومی را مؤثر نمی‌دانستند حسنعلی منصور را در تاریخ اول بهمن 43 به درک واصل کردند و در جریان بازداشت آنها فاش شد که قصد اجرای حکم الهی را برای دیگر سران طاغوت و وابستگان به استثمار آمریکا و انگلیس را نیز داشته‌اند. مقاومت جانانه و سخنان قهرمانانه آنان در بیدادگاه شاه و شهادت 4 فرزند رشید اسلام در سحرگاه 26 خرداد 44 و بازتاب گسترده و مردمی این اقدامات و تداوم نبرد مسلحانه با طاغوتیان موجب شد که کاپیتولاسیون آمریکایی شاه و منصور در ایران به اجرا درنیاید و در حد یک نمونه سلطه‌گری در تاریخ ایران باقی بماند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کاپیتولاسیون و هرگونه قرارداد سلطه‌گرانه لغو شد.

 انتصاب نخستوزیر، حسنعلی منصور

نخست‌وزیری اسدالله علم از 28 تیر 1341 تا روز 29 مهر 1342 که مجلس دوره بیست و یکم آماده کار شد، بدون وجود مجلس و از این تاریخ نیز تا 17 اسفند همین سال ادامه یافت.

او همان‌طور که به اراده شاه آمده بود، در این زمان نیز باوجود مجلس، بدون اعتنا به قوه مقننه باز هم به امر شاه استعفا کرد و جای خود را به حسنعلی منصور فرزند منصور الملک داد. این استعفا و بعد انتصاب، از نظر سرعت عمل در مشروطیت ایران بی‌نظیر بوده است. اسدالله علم ساعت یازده و ربع روز 17 اسفند استعفا کرد و حسنعلی منصور در ساعت یک بعدازظهر همین روز فرمان صدارت گرفت و سه ساعت بعد در چهار بعدازظهر اعضای کابینه خود را به شاه معرفی کرد.

متن استعفای علم که با امضای «جان‌نثار» تقدیم شاه شده بود، بسیار مطول و توأم با رجزخوانی درباره افتخارات تحت لوای اراده ملوکانه، همراه با تملقهای جان نثارانه بود. ولی از نظر ملت ایران دوران حکومت اسدالله علم یکی از تاریک‌ترین ایام، در روزگار سیاه سلطنت محمدرضا شاه است.

 مهره مورد توافق

حسین فردوست، مهره کلیدی دربار در مورد انتصاب منصور به نخست‌وزیری در خاطرات می‌نویسد:

«در زمان تظاهرات 15 خرداد [1342] اسدالله علم مهره توافق آمریکا و انگلیس نخست‌وزیر بود. ادامه نخست‌وزیری علم صلاح دانسته نشد و آمریکاییها و انگلیسیها حسنعلی منصور پسر منصور الملک را برای تصدی نخست‌وزیری با اختیارات ویژه پیشنهاد کردند.

منصور نیز از مهره‌هایی بود که توسط انگلیسیها به آمریکا معرفی شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت. من از طرح نخست‌وزیری منصور اطلاع نداشتم، حوالی بهمن 1342 بود و محمدرضا برای مسافرت یک‌ماهه و بازی اسکی به سویس رفته بود. در این مسافرتها معمولاً جلسات سالیانه او با رئیس‌کل MI-6 و شاپورجی برگزار می‌شد.

روزی حسنعلی منصور برای دیدنم به ساواک آمد و پرسید که مگر دفتر ویژه اطلاعات، با شاه تماس ندارد؟ پاسخ مثبت دادم. گفت از طرف من سؤال کنید که فرمان نخست‌وزیری من کی صادر می‌شود؟ گفتم من از این موضوع بی‌اطلاعم. گفت خود ایشان می‌دانند، شما کافی است تلگراف کنید.

تلگراف شد. پاسخ چنین بود:

پس از مراجعت به تهران. تلفنی مطلب را به منصور گفتم. گفت الآن می‌آیم، به ساواک آمد پرسید که محمدرضا چند روز دیگر بازمی‌گردد؟ گفتم حدود 20 روز دیگر. گفت خیلی دیر می‌شود. تلگراف کنید فرمان را از همان‌جا صادر کند. تلگراف صادر شد. جواب رسید بگویید چه عجله‌ای دارد، به‌اضافه ممکن است زودتر به تهران مراجعت شود.

منصور دیگر چیزی نگفت ولی از این وضع ناراحت شد. به‌هرحال پس از مراجعت محمدرضا فرمان صادر و منصور نخست‌وزیر شد».

  آغاز ماجرای کاپیتولاسیون مستشاران نظامی آمریکایی در ایران

در این زمان برای آمریکا امکان انجام یکی دیگر از مقاصد شوم آن دولت در ایران فراهم آمد و شاه مأمور اجرای آن شد. «کاپیتولاسیون» با آن سوابق شوم و ننگین گذشته، بار دیگر در عرصه سیاست ایران، حادثه‌آفرین شد. شاه بر اثر وابستگی تنگاتنگی که با آمریکاییها پیدا کرد و در برابر دریافت اسلحه فراوان و حضور مستشاران متعدد آمریکایی در ایران ناچار بود برای تأمین نظر آنان به قرارداد شوم «کاپیتولاسیون» گردن نهد. اکنون آن‌چه که حدود 125 سال بعد از انعقاد قرارداد ترکمانچای روسی، از سوی آمریکاییها در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی البته نه به آن صراحت بلکه پنهان در لابه‌لای الفاظ «مقررات بین‌المللی» ارائه شد تا ملت ایران از آن بی‌خبر نماند، یاد می‌شود.

  لایحه «کاپیتولاسیون» مزوّرانه آمریکایی به این صورت به مجلس سنا داده شد:

«ماده‌واحده ـ مجلس سنا در جلسه خود متن یادداشت شماره 8296 مورخ 26/8/1342 وزارت امور خارجه شاهنشاهی و یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر 1963 سفارت کبرای ایالات‌متحده آمریکا در تهران را تصویب و به دولت اجازه اجرای مفاد و تعهدات ناشی از آن را می‌دهد».

نخست‌وزیر اسدالله علم، وزیر امور خارجه عباس آرام، کفیل وزارت جنگ سپهبد اسدالله صنیعی به‌طوری‌که ملاحظه می‌شود، از این ماده‌واحده، هیچ‌گونه استنباطی از مصونیت قضایی برای مستشاران و نظامیان و خانواده و مستخدمین آنها وجود ندارد، اما این پرده نیرنگ و تزویر پاره شد و علی‌رغم تلاش شاه و مزدوران، ملت ایران از واقعیت توطئه آگاه شد و آن‌چه که شاه نمی‌خواست اتفاق افتاد. البته با این تأکید که محمدرضا شاه لغو کاپیتولاسیون را در زمان پدرش از افتخارات خود و خاندان خود دانسته ولی در زمان خودش برای همین امر و به اسارت کشیدن ملت ایران آن هم در پرده ریا و تزویر به خاطر آمریکاییها، تصویب و اجرای مقررات «کاپیتولاسیون» را خواستار شده است. منبع: تسنیم- ادامه دارد


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۲
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *