به خاطر عشقم ۹ بار خودزنی ناموفق داشتم


دسته: رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۲۹ تیر ۱۳۹۵


به خاطر عشقم ۹ بار خودزنی ناموفق داشتم


پای درد و دلهای بیماران دوجنسه

به خاطر عشقم ۹ بار خودزنی ناموفق داشتم



 دنیای حقوق: سالهاست پارک دانشجوی تهران پاتوق ترانس سکسوالیستها یا همان دو جنسه ها شده اما روایت زندگی این قشر از جامعه شنیدنی و قابل‌تأمل است.
گاهی در طول روز، در کوچه، خیابان و مترو با افرادی مواجه می‌شویم از نظر ظاهر و نوع رفتار با سایرین تفاوت دارند.
افرادی که همه با نگاههای متعجب، کنجکاو و گاهی بد به آنها خیره می‌شوند و همه جور فکری از ذهنشان می‌گذرد حتی گاهی به خود اجازه می‌دهیم درباره این افراد قضاوتهای نادرست کنیم. درحالی‌که هیچ‌کدام نمی‌توانیم تصور کنیم که لحظه‌ای جای آنها باشیم و لحظه‌لحظه زندگی‌شان را تجربه‌ کنیم و اینکه این شرایط فعلی در اختیار آنها نبوده و از بدو تولد در وجودشان بوده است.
به پچ‌پچ مردم در کنارمان گوش می‌کنم که می‌گویند: «این پسره یا دختر! کار خدا رو ببین، چرا این‌طوری لباس پوشیده؟
خجالتم خوب چیزیه، حیا ندارن، همه چیو به مسخره می‌گیرن، اینجا زن و بچه مردم رفت‌وآمد می‌کنن، این اداهاچیه؟». درواقع همه این حرفها از عدم آگاهی و شناخت نادرست نسبت به این افراد و بیماری آنهاست. باید قبول کنیم در جامعه ما تعداد این افراد کم نیستند و طبق آمارهای غیررسمی هرساله تعدادشان بیشتر از قبل می‌شود.
 داستان دو جنسه ها
اکثر ما از مشکل دوجنسه‌ها آگاهی کمی داریم و اولین نیاز این است که بدانیم این گروه از افراد از چه چیزهایی رنج می‌برند.
ترنسکشوال، تراجنسی، فراجنسی نام این بیماری است که ترنسکشوال به زبان ساده، روحى سالم و آگاه است که در جسمى متضاد اسیر شده است. ترنسکشوال در هیچ‌یک از گروههاى بیمارى نیست اما می‌توانیم بگوییم که ترنسکشوالیسم یک بیمارى جسمى است و ترنسکشوال یک فرد عادى با اندام جنسى اشتباه است که باید با طى کردن مراحل پزشکى صحیح به اندام جنسى دلخواه خود برسد و مانند همه انسانها به میل جنسى دلخواه خود رفتار ‌کند.
درواقع فراجنسی به کسانی گفته می‌شود که به دلیل نارضایتی از جنس خود، خواهان تغییر جنسیتشان هستند. اختلال در هویت جنسی تا اوایل قرن بیستم از نظر علمی تعریف نشده بود اما با تحقیقات گسترده در این زمینه مشخص شد که برخی بیماران گرایشی جنسی و عاطفی به جنس مخالف نداشته و باهمجنس‌گرایان تفاوتهای زیادی دارند. در سال ۱۹۹۶ میلادی، پزشکان هلندی با کالبدشکافی مغز ۶ بیمار T.S به این نتیجه رسیدند در این بیماران بخش قدامی غده هیپوتالاموس مغز که دربرگیرنده خصوصیات جنسی انسان است، شبیه جنس مخالف است.
به گفته پزشکان متخصص، روانپزشک و سکسولوژیست علل شکل‌گیری این بیماری در ۸۰ درصد موارد در اثر مسایل بیولوژیک یا ژنتیک است و به صورت مادرزادی رخ می‌دهد. علت این مشکل مادرزادی چیست؟ تاکنون مشخص نشده است اما ۲۰ درصد از مبتلایان به این نوع اختلال در اثر مسایل تربیتی، پرورشی، اشتباهات و خطاهایی که پدر و مادرها در پرورش بچه دارند، نمایان می‌شود؛ یعنی والدین فرزند دختر را پسرانه و فرزند پسر را دخترانه تربیت می‌کنند اما در کل اساس و بنیان این اختلال، ژنتیکی و مادرزادی است.
 جمعیت دوجنسه ها در ایران
طبق آماری رسمی که در چند سال اخیر منتشرشده است تعداد ۲۰ هزار تراجنسی در ایران وجود دارد اما آمار غیررسمی به ۱۵۰ هزار نفر می‌رسد، بسیارند افرادی که به خاطر آبروی خانواده و مشکلاتی که برایشان به وجود می‌آید این مساله را مخفی نگه می‌دارند و فقط زمانی که برای عمل تغییر جنسیت اقدام می‌کنند تعداد این بیماران مشخص می‌شود.
 ورود امام خمینی (ره) به موضوع دوجنسه ها
خیلی از ترانس سکسوالیستها در ایران باهمان شناسنامه‌ای که در زمان تولد گرفتند، زندگی می‌کنند. در کشور ما در مورد این بیماری و مشکلات این افراد کمتر صحبت می‌شود و بسیاری از آنها سالها با مشکلات ریزودرشت خود درگیر هستند. اولین فردی که در ایران اجازه عمل جراحی را به دوجنسه‌ها داد امام خمینی (ره) بود که در سال ۱۳۶۳ با صدور فتوایی، عمل تغییر جنسیت را مجاز اعلام کرد و این فتوا باعث شد که مریم ملک آرا، اولین ایرانی باشد که تغییر جنسیت دهد. البته امام خمینی (ره) موضوع تغییر جنسیت و احکام آن را نزدیک به پنجاه سال قبل و در دوران مبارزه و تبعید، در پایان جلد دوم کتاب تحریرالوسیله و در ضمن مسایل مستحدثه مطرح فرموده‌ بودند.
 آمار پنهان عمل جراحی/پزشکی قانونی دیگر آمار نمی‌دهد!
برای اینکه بدانیم در سال چند عمل جراحی تغییر جنسیت به طور قانونی انجام می‌شود آمار دقیقی در دست نیست. پزشک قانونی در این مورد آمار رسمی ارائه نداده است و تنها می‌توان به آمار سالهای ۸۵ تا ۸۹ و ۹۲ استناد کرد، درواقع در مورد تعداد افراد تغییر جنسیت داده آمار موثقی در دست نیست. طبق اعلام پزشکی قانونی کشور از سال ۸۵ تا ۸۹ تعداد ۱۳۶۶ جراحی تغییر جنسیت در ایران انجام شده است که ۵۶ درصد از مراجعین ترنس زن و ۴۴ درصد آنها ترنس مرد بودند.
طبق این تعداد اعلام شده، می‌توان گفت سالانه ۲۷۰ نفر در کشور عمل تغییر جنسیت انجام می‌دهند؛ اما در سال ۹۲ مسوولان پزشکی قانونی آماری دادند که بر اساس آن سالانه ۶۰ نفر برای تغییر جنسیت اقدام می‌کنند و فقط ۴۰ نفر مورد عمل جراحی قرار می‌گیرند. البته با توجه به هزینه بالا و ریسک این کار بسیاری از دوجنسه‌ها در خارج کشور عمل می‌کنند و از حمایتهای مالی نهادهای مختلف بین‌المللی بهر می‌برند.
 روند قانونی و پزشکی تغییر جنسیت
بیماران دوجنسی طی مراحلی قانونی و پزشکی اجازه دارند تغییر جنسیت بدهند و ابتدا این مساله باید توسط پزشکان تایید شود. درواقع تشخیص و اطمینان از وجود تضاد بین جسم و روان به کمک حداقل دو روانپزشک انجام می‌شود، سپس به دادگاه مراجعه و برای تغییر جنسیت درخواست می‌کنند. بعد از رجوع به پزشکی قانونی برای تایید اختلال جنسی توسط پزشکان و روانپزشکان معتمد پزشکی قانونی و باید به مراکزی که از طرف وزارت بهداشت برای انجام عملهای تغییر جنسیت می‌شوند، مراجعه کنند. درواقع تا تایید دادگاه نباشد اجازه عمل به دوجنسه‌ها داده نمی‌شود و کسب مجور حداقل یک سال زمان می‌برد.
 قانون چه می‌گوید؟
در قوانین کشور به مساله دوجنسه‌ها توجه شده است که بر اساس آن در قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ در فصل اول، ماده ۴ بند ۱۸ تأکید شده است که برای درخواست تغییر جنسیت فرد باید به دادگاه خانواده مراجعه کند. در ماده ۹۳۹ قانون مدنی ایران، اگر در شخص خنثی (هرمافرودیت) علائم جنسیتی بر علائم جنسیت دیگر غالب باشد، شخص تابع احکام جنسیتی است که علائم آن در او غالب است.
همچنین در قراردادهایی که نوع جنسیت نقش اساسی دارد (مانند ازدواج) قرارداد از تاریخ تغییر جنسیت باطل می‌شود و بر حقوق مکتسب پیش از آن اثری نخواهد داشت.
در ماده ۳۳ بند ۸ آیین‌نامه سازمان نظام‌وظیفه عمومی کشور آمده است: تراجنسیهای مرد پس از تغییر مدارک شناسایی خود می‌توانند درخواست معافیت دائم از خدمت سربازی را داشته باشند و کارت پایان خدمت برای آنها صادر می‌شود. همچنین سند شناسایی (شناسنامه و گواهینامه رانندگی) با جنسیت جدید برای افراد صادر می‌شود.
در مورد سندشناسایی (شناسنامه) هیات عالی دیوان عمومی ایران در حکمی اعلام کرده است: «درخواست تغییر نام صاحب سند سجلی از حیث جنسیت (ذکور به اناث یا بالعکس) از مسایلی است که واجد آثار حقوقی است و رسیدگی به آن در صلاحیت محاکم دادگستری است.»
 بهزیستی حمایت کاملی از 
دو جنسه ها ندارد!
دوجنسه‌ها در ایران انجمنی دارند که مریم ملک آرا آن را تأسیس کرد؛ اما بسیاری از دوجنسه‌ها به دلیل عدم‌حمایت مالی و اجتماعی ترجیح می‌دهند شخصاً کارهای خود را دنبال کنند.
سازمان بهزیستی کشور دوجنسه‌ها را تحت حمایت خود قرار داده است و گفته می‌شود بین یک تا پنج میلیون به آنها کمک مالی می‌کند اما نکته جالب بودجه سالانه این سازمان برای این افراد است که فقط سهم آنها از بودجه سازمان ۲۰ میلیون تومان است که حتی هزینه عمل تغییر جنسیت یک نفر را هم تأمین نمی‌کند!
البته برخی مراکز خصوصی از بیماران متقاضی تغییر جنسیت حمایت مالی می‌کنند. گفته می‌شود کمیته امام خمینی (ره) به برخی افراد برای انجام عمل وام بدون بهره می‌دهد که به گفته این افراد وام این نهاد ۵ میلیون تومان است.
مسوولان دولتی در این سالها وعده‌های بسیاری به دوجنسه‌ها داده‌اند. حتی قرار بود از سال ۹۱ کل عملهای تغییر جنسیت تحت پوشش بیمه قرار گیرد.
طبق گفته مسوولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۹۱ هزینه جراحی افراد دارای اختلال هویت جنسی از سازمانهای بیمه‌ای تأمین می‌شود. مشکل اصلی دوجنسه‌ها هزینه جراحیهای آنهاست که قرار بود با ورود وزارت بهداشت به این بخش برخی از مشکلات جراحی این افراد برطرف شود که هنوز به قوت خود باقی است.
هزینه‌های عمل تغییر جنسیت ۶۰ میلیون تومان
طبق اعلام مسوولان سازمان بهزیستی میانگین هزینه جراحی بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان است که تبدیل زن به مرد به مراتب سخت‌تر از مرد به زن است و هزینه جراحی ۸۷ ساعته تبدیل زن بین ۲۵ یا ۳۰ میلیون تومان پیش‌بینی شده است. البته این عملهای تغییر جنسیت در مراکز دولتی انجام می‌شود اما واقعیت این است که این عمل بسیار گرانتر است و طبق گفته پزشکان هزینه این قبیل عملهای بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون است. عمل جراحی تغییر جنسیت در بیشتر کشورها انجام می‌شود اما مقصد اکثر دوجنسه‌ها کشور فیپیلین است چون بهترین کشور از نظر کیفیت عمل بوده که برای دوجنسه‌ها قیمتی حدود ۴۰ میلیون در می‌آید. با این هزینه سرسام‌آور این افراد باید خود هرینه عمل را تقبل کنند و به دلیل همین مشکلات اکثر آنها به عمل در خارج کشور و حمایتهای مالی سازمانهای بین‌المللی فکر می‌کنند.
 روایت عمه مهری پارک دانشجوی تهران
صحبت کردن از این افراد کافی نیست و باید پای دردودل و حرف آنها نشست تا از مشکلات، دغدغه‌ها و امیدهایشان بگویند. پارک دانشجو واقع در چهارراه ولیعصر تهران یکی از مکانهایی است که این افراد از هر قشری دورهم جمع می‌شوند و باهم ابراز همدردی می‌کنند. روزهای پنج‌شنبه پارک دانشجو جای سوزن انداختن نیست چون وعده دوجنسه‌ها از تهران و حتی شهرهای مختلف شبهای جمعه است. وارد پارک که می‌شوی تا چشم کار می‌کند، پر است از دوجنسه‌های مرد و زنی که روی صندلیها، چمن، لبه‌های حوض و سیمانهای کناری نشسته‌اند و باهم حرف می‌زنند.
انتخاب مخاطب از میان آنها کمی سخت است، نمی‌دانم کدام زن هستند و کدام مرد؟
دو سه بار پارک را می‌چرخم و تقریباً نگاه همه متوجه من شده است. به سمت یکی از نیمکتهای شلوغ و پرهیاهو می‌روم. بعد از حال و احوال درباره کارم حرف می‌زنم و بزرگتر گروه قبول می‌کند درجایی خلوت‌تر چندنفری در مورد خود و مشکلاتشان حرف بزنند. خودش را عمه مهری پارک معرفی می‌کند و می‌گوید:
هرکس هر مشکلی دارد سراغش می‌آید و خودش را مامان، آبجی و خاله بغل دوستانش می‌داند که مدت زیادی است باهم آشنا شدند و به نوعی زندگی دیگری دارند.
بقیه کنجکاو می‌شوند که ما در مورد چه چیزی حرف می‌زنیم و هرچند دقیقه یک‌بار چندنفری از جلوی ما رد می‌شوند و با علامت چشم و دست مهران، بهار یا همان عمه مهری خیالشان راحت می‌شود که مشکلی نیست و حتی ما را به بقیه معرفی می‌کند.
مهران ۲۶ سال لیسانس تاریخ دارد و قصد دارد برای ارشد اقدام کند. البته به دلیل نوع نگاه مردم برای ادامه تحصیل به خارج کشور رفته است. مهران در مورد خودش این‌طور می‌گوید: ۷ ساله بودم که فهمیدم با بقیه بچه‌ها فرق دارم چون قبل از آن‌همیشه لباسهای دخترانه و جورابهای توردار می‌پوشیدم و آرایش غلیظ می‌کردم و وقتی به سن مدرسه رسیدم اصرار داشتم که مدرسه دخترانه بروم اما والدینم قبول نکردند و به مدرسه پسرانه رفتم. مشاور مدرسه بعد از دو ماه به من اعلام کرد که مشکل‌دارم و پس از دادن تست هورمون اعلام کردند که کاملاً ترنس هستم. بعد از اینکه به دکتر مراجعه کردم، از آنجا مشکلات من در خانه، مدرسه و جامعه شروع شد.
مهران از مشکلاتش در دوران مدرسه و خانواده‌اش حرف می‌زند و ادامه می‌دهد: در طول تحصیل باهمکلاسیها و معلمهایم مشکل داشتم، خود را یک دختر می‌دانستم و چون تک پسر فامیل پدری بودم خانواده‌ام کارها و رفتارهای من را نمی‌پذیرفتند.
در حال حاضر خانواده کنار آمدند و من را تحمل می‌کنند، در ۱۷ سالگی بار دیگر آزمایش دادم اما بازهم همان جواب سابق بود. چند سال قبل خانواده اصرار داشتند که ازدواج کنم و حتی تا مرحله نامزدی کشیده شد اما رفتارهای من کاملاً مشخص بود که من یک مرد نیستم و واقعیت را به آن دختر گفتم. شاید کسی باور نکند که من حتی عاشق شدم و به خاطر عشقم ۹ بار خودکشی ناموفق کردم. وقتی خبر ازدواج عشقم را شنیدم تا دو سالی افسرده بودم و سه ماه در بیمارستان روانی بستری شدم.
عمه مهری پارک می‌گوید: دو سال اخیر هورمون مردانه استفاده می‌کنم اما فقط در تن صدا و درآمدن ریش و سیبلم تأثیر داشت و در آخرین آزمایشی بازهم اعلام شد ۹۷ درصد هورمون زنانه دارم. به فکر تغییر جنسیت افتادم اما پشیمان شدم. به دلیل مشکلاتی مانند افسردگی بعد از عمل، عمل ناموفق و طرز نگاه مردم بعد از ۲۶ سال دیگر به این کار فکر نمی‌کنم. تنها سازمانی که از ما حمایت می‌کند بهزیستی است که آن‌هم کلی دردسر دارد.
مهران در مورد مشکلاتش ادامه می‌دهد: در تنهایی بهار هستم، لباس زنانه می‌پوشم و آرایش می‌کنم اما وقتی وارد جامعه می‌شوم باید نقش یک پسر را بازی کنم. هیچ‌وقت نتوانستم درددلهایم را با مادرم در میان بگذارم. ما در این پارک برای خودمان خانواده تشکیل دادیم و مشکلات و ناراحتیهایمان را در اینجا باهم تقسیم می‌کنیم. به خاطر اینکه مثل بقیه نیستم و هزار بار توبه کردم و با خدا ساعتها دردودل می‌کردم. هم من و هم بیشتر بچه‌های دوجنسه به خاطر حالات رفتاری نمی‌توانیم کار کنیم چون به ما سوءنظر و نگاه بدی دارند. بسیاری از بچه‌هایی که مشکل مالی دارند و ترد شدند، تن‌فروشی می‌کنند برای اینکه زنده بمانند دست به این کار می‌زنند.
بهار از زندگی خصوصی‌اش حرف می‌زند و در کمال تعجب می‌گوید: قرار است با یک پسر که دندانپزشک است نامزد کنم و هر دو خانواده از این مساله اطلاع دارند. مادر شوهرم پزشک است و همیشه من را دخترم خطاب می‌کند، همسرم با من مشکلی ندارد و قرار است جشن رسمی داشته باشیم.
 دوبلوری که ناشناخته مانده است
یکی دیگر از بچه‌های پارک دانشجو سهیل یا مهرناز، آبجی بهار است که قرار است به زودی باهم جاری شوند.
در ناباوری اعلام می‌کند که همسر او هم دندانپزشک است و دو برادر دوقلو این دو را به همسری انتخاب کردند. مهرناز از آرزوهایش، پوشیدن لباس عروس و انتخاب حلقه نامزدی حرف می‌زند و حتی مدل لباس و آرایش موردنظرش را به من نشان می‌دهد.
سهیل ۱۹ ساله دانشجوی معماری است و به عنوان گریمور سینما، دوبلور و مربی حرکات موزون فعالیت می‌کند. تک پسر یک کارخانه‌دار قصد دارد که عروس یک خانواده شود. مهرناز از شرایطش در خانه این‌طور می‌گوید: خانواده پولداری دارم اما آگاهی چندانی از این بیماری ندارند. من از اول بچگی تا به امروز برای خانواده‌ام نقش بازی کردم و تا به امروز متوجه دوجنسه بودن من نشدند. به خاطر اینکه بچه کوچک فامیل بودم همه فکر می‌کردند لوس هستم و این حالات رفتاری‌ام به این دلیل است.
مهرناز ادامه می‌دهد:
من زندگی عادی داشتم و در ناز و نعمت بزرگ شدم، دوم راهنمایی متوجه شدم که دوجنسه هستم و مثل بقیه پسران نبودم. در دوران دبیرستان با یک پسر آشنا شدم و با این فرد چهار سال زندگی می‌کردیم اما بعد از این مدت ازدواج کرد و یک سال و نیم دچار افسردگی شدم.
سهیل می‌گوید:
من مجبور شدم بازیگر خوبی باشم. در خانه لباس و رفتار متفاوت و تن صدای کلفت دارم و در بین دوستانم همه این رفتارها تغییر می‌کند و به همین دلیل متوجه دوجنسه بودن من نشدند. لقب من در پارک خانوم سگه است و دو سال هورمون مردانه می‌خوردم تا صدایم کمی بم بشود.
مهرناز از ازدواجش حرف می‌زند و ادامه می‌دهد: من به خانواده‌ام اطلاع نمی‌دهم و کار خودم را دنبال می‌کنم، از اینکه صاحب خانواده می‌شوم خیلی خوشحالم و همسر آینده‌ام شرایط من وزندگی‌ام را درک می‌کند.
فامیل من را نجس می‌دانند!
شجاع یا پرستش مربی حرکات موزون و دختری از شیرخوارگاه آمنه است. یکی از افرادی که در هر هفته به پارک می‌آید و با خوردن هورمون زنانه ۹۵ درصد زن شده و با مجوز دادگاه یک ماه دیگر عمل جراحی تغییر جنسیت انجام می‌دهد. او از نگاه مردم و اطرافیان و خانواده‌اش ناراحت است و می‌گوید: از ۵ سالگی فهمیدم مشکل‌دارم و برخورد مادرم خوب بود اما پدرم هیچ‌وقت بیماری من را نپذیرفت و ۷ سال است که با من حرف نمی‌زند. خانواده و فامیل با ما رفت‌وآمد نمی‌کنند و من را نجس می‌دانند. من آرایشگاه زنانه می‌روم و به خاطر قیافه‌ام کسی نمی‌داند من مرد هستم. پرستش از زندگی خوبش می‌گوید و ادامه می‌دهد: خداروشکر با وجود همه مشکلات از زندگی‌ام راضی هستم و مهم نظر خدا است. در این سالها تا دلتان بخواهد شکست عشقی خوردم اما برای پول با کسی رابطه نداشتم. در حال حاضر شرایطی پیش‌آمده که تغییر جنسیت بدهم و کسی باشم که اگر در جامعه حضور پیدا کنم مردم با انگشت نشانم ندهند و خانواده‌ام خجالت زده نشوند.
افراد بسیار دیگری هم بودند که شرایط مشابه این افراد را داشتند و به جای حس زنانه مرد بودند و به جای اینکه پسر خانواده باشند تبدیل به دختر شده و با مشکلات بسیار زیادی روبرو شده‌اند. تعداد این افراد کم نیست اما همه آنها از نگاه مردم و جامعه شکایت داشتند و به خاطر این مساله مادرزادی عذاب می کشیدند.
آرام‌آرام از پارک خارج شدم درحالی‌که نمی‌دانستم باید چه پاسخی به آنها بدهم …
شاید یک روز مسوولان به این قشر از جامعه نگاه کنند. شاید یک روز بهزیستی هم بفهمد این افراد نیاز فوری به درمان دارند!
منبع: رکنا

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۱۴
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *