با حیوانات و حشرات چه باید کرد؟
با حیوانات و حشرات چه باید کرد؟
حقوق رفتاری
با حیوانات و حشرات چه باید کرد؟
به قلم محمدرضا خسروی
صبح هنگام با گشودن چشم بر روشنایی سربیرنگ آنسوی پنجره که از پایان حکومتی پر خفقان خبر میداد که از هزیمت شب و درآمدن روز خبر میداد، شادمانه و هم شتابناک از تخت خواب برخاستم تا همچون همیشه کار دلارام خود را آغاز کنم، پاشیدن آب به سروصورت باغچهها اما بیدرنگ متوجه شدم که زنبوری زرد بر چینهای پرده آویخته است، بهترین کاری که به نظرم رسید این بود که آهسته پنجره را بگشایم و گشودم آنگاه پرده را از بالای محلی که زنبور بر آن چنگ انداخته بدون گرفتم تا در حرکتی آرام آن را بهگونهای تاب بدهم که آن قسمت از پرده و زنبور در برابر لَت گشوده پنجره قرار گیرد و حیوانک بتواند خود را از حبس نیمهتاریک اتاق برهاند در همین حال که من در کار آماده ساختن زمینه آزادی زنبور بودم و در هنگامیکه او با پرده از زیر ساعدم رد میشد بهسرعت نیش خود را در ساعدم فروبرد و درد در آن پیچید چندانکه پرده را و او را به حال خود رها کردم تا بروم سلاحی دستوپا کنم برای تاراندنش یا از بین بردنش که جز من دیگرانی نیز در اتاق خفته بودند و سرانجام وقتیکه در تاراندن هم به کامیابی نرسیدم ناگزیر او را از بین بردم و البته نه از سرخالی کردن دل که ظاهراً دیگر چارهای نداشتم و نبرد نابرابر یک هیولای حاکم بر طبیعت پیرامون یعنی من و حشره گرفتار در چرخه حیات یعنی او تمام شد منتهی بازهم ذهنم و اندیشهام و دلم فشرده شد. به کلنجار رفتن و به تفکر و به درد من البته شروعکننده نبودم، او بود که لابد به اقتضای طبیعت خود زهرش را ریخته بود اما مسأله همچنان لاینحل باقی میماند که تکلیف نهایی آدمیزاد با مگس و مورچه و زنبور و خیل دیگر حشرات موذی و غیر موذی چیست آیا باید آنها را از بین برد؟ چرا؟ آیا باید به آنها فرصت زندگی داد؟ چگونه؟