بازداشت سارق مسلح بانک صادرات لاهیجان

دسته: رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۲۵ اسفند ۱۳۹۵


بازداشت سارق مسلح بانک صادرات لاهیجان

بازداشت سارق مسلح بانک صادرات لاهیجان

 

 

یک حادثه

معاون اجتماعی پلیس گیلان از دستگیری یکی از سارقان مسلح بانک صادرات بلافاصله بعد از سرقت در شهرستان لاهیجان خبر داد.

سرهنگ محمدرضا جعفری خیرخواه گفت: در پی به صدا درآمدن آژیر بانک صادرات شهرستان لاهیجان، بلافاصله مأموران انتظامی و کارآگاهان آگاهی در محل بانک حاضر شدند.

سرهنگ جعفری خیرخواه افزود: با حضور به‌موقع مأموران و با همکاری شهروندان، یکی از دو سارق بانک که مسلح به سلاح گرم بود، توسط مأموران خلع سلاح شده و دستگیر می‌شود.

این مقام انتظامی گفت: یکی از سارقان قبل از حضور مأموران متواری شده است، از متهم دستگیرشده دوقبضه سلاح کلت کمری به همراه 8 فشنگ جنگی کشف و ضبط شد.

وی گفت: موتورسیکلت سارقان که با پلاک جعلی جهت انجام سرقت مورد استفاده قرارگرفته بود، در محل وقوع جرم نیز کشف شد، از سارق 35 ساله دستگیرشده که اهل یکی از استانهای مرکزی و ساکن سیاهکل است، کل مبلغ سرقتی از بانک که 276 میلیون ریال بود که کشف شد.

سرهنگ خیرخواه گفت: در جریان تیراندازی سارقان، یکی از مشتریان بانک از ناحیه ساق پا مجروح و به بیمارستان منتقل‌شده است، سرنخهایی از متهم فراری به‌دست‌آمده که تلاش پلیس جهت دستگیری وی ادامه داشته که به‌محض دستگیری وی از طریق مبادی رسمی اطلاع‌رسانی خواهد شد.

این مقام انتظامی گفت: شعبه بانک سرقت شده فاقد مأمور انتظامی بوده، تذکرها و توصیه‌های لازم جهت افزایش ضریب امنیتی بانک قبلاً توسط پلیس به متصدیان مربوطه اعلام‌شده بود.

یک تحلیل

علل سرقت را بهطورکلی میتوان در سه بخش بررسی نمود:

1- مادی 2. روانی 3. اجتماعی

1- علل مادی: یکی از علل دزدی نیازهای مادی است که عده‌ای از افراد به علت زندگی فقیرانه‌ای که دارند و برای رفع نیازهایی چون تغذیه، لباس، اسباب‌بازی، مسکن، پول که در حد مطلوبی نیست و ارضا نمی‌شوند دست به دزدی می‌زنند. حس تملک و شکایت افراد خانواده از وضع اقتصادی بیشترین تشویق‌کننده است.

2- علل روانی: ناکامی و فقرهای عاطفی، بی‌مهریها، احساس ناامنی و حسادت موجب می‌شود که فرد به‌نوعی واکنش در برابر این کمبودها دست بزند علل روانی سرقت می‌تواند عواملی مثل محرومیت از والدین، جبران احساس حسادت به دیگران، آرزوی به دست آوردن اشیای پرزرق‌وبرق و صدمه زدن به دیگران به خاطر تخلیه عقده‌های روانی که بیشتر اینها پیشینه در کودکی فرد دارند.

3- علل اجتماعی: فرد دزدی را می‌آموزد و اگر خانواده مرتکب شده باشند فرد از کودکی شاهد بوده و می‌آموزد. یا ممکن است از همسالانش بیاموزد عواملی مثل الگوی غلط تربیتی، معاشرت با دوستان ناباب، ضعف مذهبی، سقوط ارزشهای اخلاقی و محیط اجتماعی نابسامان، بحرانهای اجتماعی و جنگ و طلاق والدین یا سخت‌گیریها و آزادی عملهای والدین دو دوران کودکی هم تشدیدکننده سرقت کردن هستند.

تنبیه: زندان مهم‌ترین رکن مجازات در عموم جوامع است. هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم آن، سیاستهای مدیریتی، تربیتی و اصلاحی و امکانات رفاهی آن تماماً مواردی هستند که هر یک به نوع خود در نتایج تأثیرات مثبت و منفی زندان بر زندانی مؤثر هستند.

عوامل مؤثر در ایجاد رفتارهای مجرمانه به خصوص سرقت شامل موارد بسیار زیادی می‌شود مثل محیط دوران کودکی، توارث، موقعیت اجتماعی و اقتصادی و رویدادهای بحرانی و منفی اشاره کرد.

طرح پیشگیری از ارتکاب سرقت:

1- ایجاد محیط سالم و آرام در خانواده

2- تأمین محیط و مسکن مناسب

3- تأمین نیازهای مادی و معنوی

بررسی انگیزه‌های سرقت از نظر روان‌شناختی، زیست‌شناختی و دیدگاه اقتصادی نیز صورت گرفته که نظرات جالبی بیان‌شده.

از نظر روان‌شناختی صفات روانی و ویژگیهای شناختی افراد باعث می‌شود که روانشناسان آن را به‌عنوان عامل مهمی در شناخت و کنترل رفتار در نظر بگیرند و بیشتر بر متغیرهای شخصیت افراد تکیه دارند و ‌آن را بهترین عامل در قضاوتهای بالینی می‌دانند و از آن‌سو روانکاوان معتقدند باید ضمیر ناخودآگاه افراد را کاوش کرده و علل ناخودآگاه رفتار آنها را پیدا کرد.

دیدگاه زیست‌شناختی: برخی زیست شناسان معتقدند تعدادی از مردم از لحاظ آناتومی ویژگیهایی دارند که در بین مجرمین مشترک است مثل جمجمه غیرطبیعی، بینی پهن، آرواره‌های بزرگ و چشمانی مغولی. برخی از زیست شناسان از نظر آناتومی بدن و نوع رفتارهای سارقین ارتباطی یافته‌اند و جرمهای ارتکابی هر تیپ را مشخص کرده‌اند.

دیدگاه اقتصادی: از نظر اقتصاددانان سرقت از دریچه منفعت و هزینه است به همین دلیل انسان وقتی مرتکب جرم می‌شود که هزینه آن از منافع کمتر باشد. عوامل دیگری نظیر فقر، بیکاری، نابرابری در توزیع درآمد، صنعتی شدن شهرها و آموزش نیز هستند.

جون، مورفی و پریس در سال 1993 به بررسی اثر نابرابری دستمزدها و افزایش بازدهی متخصصان در ایالات‌متحده آمریکا پرداختند و این نابرابری در دستمزدها را دلیل افزایش جرم و سرقت دانستند.

ویت و همکارانش در سال 1998 در بررسی خود، روی 11 منطقه انگلستان در فاصله زمانی چهارساله 93-1979 به این نتیجه رسیدند که متغیرهایی از جمله نابرابری دستمزدها، نرخ بی‌کاری شاخص تراکم جمعیت، تعداد سرانه پلیس، تعداد جمعیت گروههای سنی 14-10 و 24-20 سال باعث افزایش نرخ جرم می‌شوند که از جمله اثرگذارترین آنها شاخص تراکم جمعیت بوده که افزایش 1% یک‌درصدی در این متغیر موجب افزایش 85/1 درصدی در میزان ارتکاب به جرم می‌شود.

بازدهی انتظاری جرم زمانی که افراد با سطح زندگی پایین در کنار افراد دارای سطح زندگی بالا قرار می‌گیرند افزایش می‌یابد وی بیان می‌کرد افرادی که دارای فرصتهای اندکی در مقایسه با جامعه هستند برایی رسیدن به اهداف خود دست‌به‌کارهای غیرقانونی می‌زنند.

در ایران مطالعات اندکی در خصوص اقتصاد جرم و جنایت صورت پذیرفته که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

مرتضی حسینی نژاد در سال 1384 در مقاله‌ای تحت عنوان «برسی علل اقتصادی جرم در ایران با استفاده از یک مدل تلفیقی مورد سرقت» به بررسی عوامل مؤثر به جرم در ایران پرداخته، مورد استفاده وی از نوع: اقتصادسنجی بر مبنای داده‌های تلفیقی است. وی در این مقاله به مطالعه موردی بر سرقت اتومبیل و اماکن پرداخته و نتایج خوبی را به دست آورده است:

1- سرقت اتومبیل: افزایش نابرابری و افزایش نسبت جوانان در جامعه اثر مثبت و افزایشی می‌گردد و افزایش هزینه‌های انتظامی و رشد اقتصادی اثر کاهنده در بردارند.

2- سرقت اماکن: افزایش نابرابری و افزایش جوانان در جامعه دارای اثر معنی‌دار و مثبت است و افزایش هزینه‌های انتظامی دارای اثری کاهنده است.

عوامل مؤثر بر بروز جرم و سرقت:

1- نابرابری درآمدی: یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر جرم، نابرابری اقتصادی است. نابرابری اقتصادی عمدتاً از طریق نابرابری درآمدی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. از جمله عوامل اثرگذار برای ایجاد پدیده جرم می‌توان به نابرابری درآمدی اشاره کرد؛ زیرا نابرابری درآمدی بیان دهکهای جامعه منجر به ایجاد فاصله طبقاتی شده و افراد دهکهای پایین برای پر کردن شکاف طبقاتی از طریق عاملی روانی به نام حسادت دست به جرم می‌زنند برای به دست آوردن این شاخص می‌توان از ضریب جسمی با نسبت هزینه‌های خوراکی و غیرخوراکی دو دهک آخر نسبت به دو دهک اول به دست آورد.

2- نرخ بیکاری: یکی دیگر از مهم‌ترین و اثرگذارترین عوامل بر ایجاد جرم پدیده بیکاری است زیرا بیکاری سبب فقر، نابرابری درآمدی، مهاجرت، اختلاف خانوادگی و … می‌شود. البته برخی مطالعات وجود دارند که حاکی از عدم ارتباط منفی بین بیکاری و جرم می‌باشد؛ اما آن‌چه که بدیهی است این است که افراد هویت خود را در موقعیت کاری که دارند جستجو می‌کنند و هرگاه برای تمام افراد جویای کار شغلی یافت شود آنگاه انگیزه آنها برای بروز جرم کاهش می‌یابد نرخ بیکاری عبارت است از: جمعیت بیکار به کل جمعیت فعال (شاغل و بیکار)، ضرب درصد یکی از شاخصهای توسعه‌یافتگی هر کشوری پایین بودن نرخ بیکاری در آن است.

3- فقر: به عقیده برخی متفکران فقر یکی از مؤثرترین عوامل در بروز جرم است هنگامی‌که فرد در شرایط سوءتغذیه، عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزشی، عدم وجود سرپناه مناسب برای زندگی و شرایط مشابه قرار گیرد، به ناچار گزینه فعالیتهای غیرقانونی را انتخاب می‌کند به عبارتی فقر معلول انواع فسادهاست دو نوع فقر بیان‌شده: فقر مطلق و فقر نسبی. فقر مطلق فقری است که فرد برای به دست آوردن حداقل نیازهای غذایی و حداقل نیازهای بهداشتی خود در مضیقه باشد، فقر نسبی: آن نوع فقری است که فرد حداقل نیاز را داشته باشد اما در مقایسه با سایر افراد جامعه فقیر است.

سطح آموزش: همان‌طور که می‌دانیم فقر علمی و آموزشی موجبات ایجاد انحرافات هستند به‌گونه‌ای که هر چه سطح آموزش افراد در جامعه بالا رود از میزان ارتکاب به جرم کاسته شود. از بعد دیگری می‌توان بیان کرد که هر چه سطح آموزش فردی که مستعد به انجام جرم است، بالا رود، میزان ارتکاب به جرم بیشتر می‌شود به‌عنوان‌مثال در دنیای کنونی هکرها از جمله افرادی هستند که با داشتن هوش و سطح آموزشی بالا مرتکب جرایم اینترنتی می‌شوند. نمی‌توان گفت که افزایش سطح آموزش علمی می‌تواند به کاهش میزان جرم منجر شود بنابراین می‌توان عامل رشد سطح آموزش علمی را همراه با رشد سطح آموزش فرهنگی هم‌پوشانی کرد به‌گونه‌ای که با افزایش آموزشهای فرهنگی از طریق بالا بردن اخلاق فردی، در کنار آموزشهای عملی می‌توان از میزان ارتکاب افراد به جرم کاست افزایش سطح آموزشی، سطح درآمد فرد را بالا می‌برد.

درمان سرقت: برای درمان دزدی باید علل و انگیزه‌های آن مشخص شود. دزدی معلول است و علل متفاوتی دارد. برخورد و مبارزه صرف با معلول مؤثر نیست و باید به رفع علل دزدی اقدام شود. در این زمینه مطالعه تاریخچه زندگی کودک، محرومیتها، نابسامانیها، معاشرتها و دوستانِ او ضروری است هم‌چنین باید معین شود که نیازهای مادی کودک تا چه حد تأمین‌شده است زیرا ا گر دزدی برای رفع نیازهای مادی انجام شود، علی‌رغم رفع مشکلات دیگر، نیاز مادی محرک قوی دزدی خواهد بود. درمان دزدی باید بر اساس محبت و در محیطی آرام انجام شود.

نتیجه‌گیری: میل به موفقیت و برتری و علاقه به کسب قدرت و اهمیت از تمایلات بشر است. حال اگر فردی در جامعه احساس کند که در شرایط ناعادلانه قرار دارد دست به اعمالی می‌زنند که در خلال آن بتوانند خود را نشان دهند و برای دست‌یابی به حقی که برای او در نظر گرفته نشده به‌سوی جرم کشیده می‌شود. در این حالت فرد، به امکانات و پاداشهایی که احساس می‌کند از او گرفته‌شده متمرکز می‌شود و دست به سرقت می‌زند راهکارهای مورد نظر این است که به افراد نشان دهیم که نعمتهای الهی و استعدادهای ذاتی افراد مختلف متفاوت است و هرکس بنا بر موهبت محیطی و ذاتی که خداوند برای او فراهم ساخته است می‌تواند فعالیت کند و موجبات رشد و موفقیت خود را فراهم آورد به‌عنوان‌مثال، اگر من نتوانستم از طریق تجارت کسب سود کنم شاید بتوانم از طریق کشاورزی درآمد بالاتری را کسب کنم.

راهکار بعدی این است که شرایط را به‌گونه‌ای فراهم آوریم تا روانشناسان اصول اقتصادی روانی را با بیکاران و تمام کسانی که بر اثر مشکلات اقتصادی دچار استرس شده‌اند تشریح کنند و اضطراب و استرس آنها را تا جایی که امکان دارد کاهش دهند. منبع: میزان


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۴۲
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *