اندر حدیث ریاست طلبی

دسته: اخلاق و رفتار
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۱۸ اسفند ۱۳۹۵


اندر حدیث ریاست طلبی

اندر حدیث ریاست طلبی

 

 

 

فرآوری: آمنه اسفندیاری

حضرت پیامبر گرامی (صلیالله علیه و آله) میفرماید: علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان میرویانند همانگونه که آب سبزه را میرویاند. (المحجهْ البیضاء، ج 6، ص 112)

طبق آیات قرآن در زندگی دنیایی برای انسان چیزی جز خسران وجود ندارد چرا که زندگی دنیا پست‌ترین مرتبه زندگی یک انسان است و فقط افرادی که نیت خوب و عمل صالح داشته باشند و دیگران را هم به این مقوله امر کنند به‌نوعی از این خسران در امان‌اند. از مهم‌ترین پرتگاههایی که انسان را وارد وادی خسران و تباهی می‌کند حب ریاست است. همان‌طورکه حضرت علی علیه اسلام می‌فرماید: ریاست [مایه] نابودی است. (غررالحکم؛ 223)

کسی که دنبال تفاخر و اعتباریات دنیوی می‌رود و ریاست‌خواهی و منصب گرایی دارد، باید بداند که آثار زیانباری را برای زندگی خود در دنیا و آخرت رقم می‌زند. از آثاری که در اسلام برای ریاست‌طلبی و منصب و مقام‌خواهی بیان شده است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- از بین بردن ایمان:

یکی از آسیبها و زیانهایی که برای ریاست‌طلبی اعتباری در روایات بیان شده، خطر نسبت به ایمان و دین انسان است. انسان مؤمن همواره باید کاری کند که دین و ایمان وی حفظ شده و از دست نرود؛ اما عواملی موجب می‌شود که ایمان انسان از دست برود. از جمله این عوامل، ریاست‌خواهی و حب جاه و مقام است. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: مال دوستی و جاه‌طلبی، به دین مؤمن زودتر خسارت می‌زند تا حمله دو گرگ درنده به گله‌ای بی‌شبان؛ که یکی از جلوی گله حمله آورد و دیگری از پشت آن. (الکافی، ج 2، ص 315، حدیث 3)

2- عصیان:

عواملی موجب عصیان انسان نسبت به خداوند منان می‌شود، از جمله این عوامل، دوستی و محبت نسبت به مقام و ریاست است. پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) از ریاست دوستی بر حذر می‌داشت و می‌فرمود نخستین بار خداوند متعال به سبب شش خصلت در افراد عصیان و نافرمانی شد: دنیادوستی، ریاست‌طلبی، شکم‌پرستی، زن‌بارگی، علاقه مفرط به خواب و آسایش‌طلبی. (الخصال، صدوق، ص 330، حدیث 27)

3- نفاق:

از دیگر آثار ریاست دوستی ایجاد نفاق در قلب آدمی است. حضرت پیامبر گرامی (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرماید: علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان می‌رویانند همان‌گونه که آب سبزه را می‌رویاند. (المحجهْ البیضاء، ج 6، ص 112)

4- تفاخر:

یکی از مهم‌ترین آفاتی که ریاست حق را نیز دچار بحران می‌کند تفاخر است. این‌که کسی به‌حق در جایی نشسته است ولی باید خیلی مواظب باشد که این ریاست او را از هستی ساقط نکند؛ زیرا برای هر کاری به‌ویژه کارهای مهمی چون نقشهای مثبت و ارزشی اجتماعی آفات بسیاری است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: آفت ریاست، فخرفروشی است. (غررالحکم، 3950)

عاقبت ریاستطلبی

مغیره بن شعبه از نقشه‌کشها و زیرکهای عرب است وی مدتی حاکم کوفه بود، معاویه ابن ابی سفیان او را از کار برکنار کرد اما مغیره به سبب طمعی که به حکومت کوفه داشت از این موضوع به‌شدت ناراحت شد. از این‌رو برای این‌که دومرتبه به حکومت کوفه برگردد نقشه‌ای کشید؛ به این صورت که به شام آمد و با یزید بن معاویه ملاقات نمود و به او گفت: نمی‌دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می‌کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را به‌عنوان جانشین خودش به مردم معرفی نمی‌کند؟ یزید گفت: پدرم فکر می‌کند که این قضیه عملی نیست. مغیره جواب داد: نه عملی است! شما از کجا بیم دارید؟ فکر می‌کنید مردم کدام سامان عمل نخواهند کرد؟ هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می‌کنند و از آنها نگرانی نیست؛ اما مردم مدینه اگر فلان کس را به آنجا بفرستید او این وظیفه را انجام می‌دهد و بنابراین آنجا هم مشکلی نیست. از همه‌جا مهم‌تر و خطرناک‌تر عراق (کوفه) است این هم به عهده من که انجام بدهم. یزید پیش معاویه می‌رود و می‌گوید: مغیره چنین حرفی گفته است.

معاویه مغیره را فرا می‌خواند. مغیره نزد معاویه آمده و با چرب‌زبانی و بیان قوی خود او را قانع می‌سازد که زمینه آماده است و کار کوفه را که از همه‌جا سخت‌تر و مشکل‌تر است خودم انجام می‌دهم. معاویه برای بار دوم به نام مغیره ابلاغ صادر می‌کند و او را به حکومت کوفه منصوب می‌نماید؛ اما مردم کوفه و مدینه این پیشنهاد را قبول نکردند. معاویه مجبور شد که خود به مدینه برود.

او روسای اهل مدینه یعنی کسانی که مورد احترام مردم بودند، افرادی مانند حضرت امام حسین (علیه‌السلام)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را خواست. با چرب‌زبانی کوشید تا به‌عنوان این‌که مصلحت اسلام فعلاً این‌طور ایجاب می‌کند که حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد شما بیایید فعلاً بیعت کنید عملاً زمام امور در دست شما باشد آنها را قانع کند. ولی آنها قبول نکردند. آن‌طوری که باید و معاویه می‌خواست عملی نشد. بعد از آن با نیرنگی در مسجد مدینه می‌خواست به مردم چنین وانمود کند که آنها حاضر شدند و قبول کردند که آن نیرنگ هم نگرفت. معاویه هنگام مردن سخت نگران وضع پسرش یزید بود و نصایحی به او کرد، گفت تو برای بیعت گرفتن با عبدالله بن زبیر این‌طور رفتار کن، با عبدالله بن عمر آن‌طور برخورد کن، مخصوصاً دستور داد که با امام حسین (علیه‌السلام) با رفق و نرمی زیادی رفتار نماید، گفت: او فرزند پیغمبر است جایگاه عظیمی در میان مسلمین دارد و بنابراین بترس از این‌که با حسین بن علی (علیهم‌السلام) با خشونت رفتار کنی! معاویه کاملاً پیش‌بینی می‌کرد که اگر یزید با امام حسین (علیه‌السلام) با خشونت رفتار کند و دست خود را به خون او آغشته کند، دیگر نخواهد توانست خلافت کند و خلافت از خاندان ابوسفیان بیرون خواهد رفت.

معاویه مرد بسیار زیرکی بود، پیش‌بینیهای او مانند پیش‌بینیهای هر سیاست‌مدار دیگری غالباً خوب از آب در می‌آید؛ یعنی خوب می‌فهمید و خوب می‌توانست پیش‌بینی کند؛ اما برعکس، یزید اولاً خوان بود و ثانیاً مردی بود که از اوّل روزگار را در اشراف‌زادگی و شاهزادگی گذرانده بود و با آن خو گرفته و بزرگ شده بود، از این‌رو با لهو و لعب انس فراوانی داشت، سیاست را واقعاً درک نمی‌کرد، غرور جوانی و ریاست، ثروت و شهوت داشت کاری کرد که در درجه اوّل به زیان خاندان ابوسفیان تمام شد و این خاندان بیش از همه در این قضیه باخت. چون اینها که هدف معنوی نداشتند و جز به حکومت و سلطنت به چیز دیگری فکر نمی‌کردند آن را هم از دست دادند. حسین بن علی (علیه‌السلام) کشته شد، ولی به هدفهای معنوی خودش رسید درحالی‌که خاندان ابوسفیان به هیچ شکل به هدفهای خودشان نرسیدند.

کلام آخر:

ریاست‌طلبی رذیله‌ای است که به نفس انسان ضربه می‌زند ولی از همه آن صدمات بدتر این است که این صفت زشت اخلاقی راه حق و اهل آن را به روی انسان می‌بندد. وقتی به دوران 250 ساله امامان معصوم علیهم‌السلام می‌نگریم به‌خوبی درمی‌یابیم مهم‌ترین عاملی که آن بزرگواران را خانه‌نشین کرد همین ریاست‌طلبی بود. در معانی الاخبار- به نقل از سفیان بن خالد- آمده است: امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمود: ای سفیان! از ریاست بپرهیز؛ زیرا هر که جویای ریاست شد هلاک گشت. عرض کردم: فدایت شوم! پس همه ما هلاک شدیم؛ زیرا هیچ‌یک از ما نیست جز آنکه دوست دارد اسمش برده شود و مردم به او روی آورند و از او استفاده کنند. حضرت فرمود: درست متوجه نشدی، بلکه ریاست‌طلبی به این معناست که کسی را غیر از حجت [خدا] علم کنی و هر چه می‌گوید تصدیق نمایی و مردم را به عقیده او فراخوانی. (معانی الاخبار، صدوق، ج 1، ص 180)

منبع» تبیان


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۷۳
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *