از مردان هوسران انتقام می گرفتم

دسته: جرمشناسی
بدون دیدگاه
شنبه - ۳ مهر ۱۳۹۵


از مردان هوسران انتقام می گرفتم

گفتگو با زن سارق؛

از مردان هوسران انتقام می گرفتم

198831803

 وقتی می‌فهمیدم مردان می‌خواهند به همسرانشان خیانت کرده و دنبال هوسرانی بروند، از آنها انتقام می‌گرفتم. زن میان‌سالی که به اتهام همدستی با دو مرد در سرقت و زورگیری از مسافران بازداشت‌شده بود، اعتراف کرد که درزمینه سرقت از مردان هوسران فعالیت دارد. چندی پیش مردی با حضور در شعبه سوم بازپرسی دادسرای ویژه سرقت تهران از یک زن و دو مرد به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد و گفت: شب‌هنگام در حال بازگشت به خانه بودم که به‌عنوان مسافر سوار خودروی پرایدی شدم که یک مرد در صندلی جلو و یک زن به‌عنوان مسافر در صندلی عقب خودرو نشسته بود. در میانه راه، راننده تغییر مسیر داد و دو مسافری که همدستش بودند، بازور و تهدید، پول، کارت‌بانکی و گوشی تلفن همراهم را گرفتند…. متهم زن پس از دستگیری در اظهاراتش به پلیس گفت: من به‌عنوان مسافر سوار خودروهای مردان هوسران می‌شدم، کیفم را روی داشبورد خودرو گذاشته و در یک‌لحظه با استفاده از غفلت آنها و با باز کردن داشبورد همه پول داخل آن را سرقت می‌کردم و بعد به بهانه این‌که حالم بد است، از خودرو پیاده می‌شدم و فرار می‌کردم. در ادامه گفت‌وگو با شیوا را می‌خوانید:

چه مدت است سرقت می‌کنی؟
از 16 سال پیش سرقتهایم را شروع کردم. بدرفتاریها و هوسرانیهای شوهرم، مرا از یک زن خانه‌دار به یک دزد حرفه‌ای تبدیل کرد. شوهرم من و فرزندم را تنها می‌گذاشت و به خوش‌گذرانیهای شبانه خودش با زنان می‌پرداخت. هر کاری انجام دادم، او از این رفتارهای غیراخلاقی‌اش دست بردارد، بی‌فایده بود. سرانجام طلاق گرفتم و او فرزندم را نیز با خودش برد.
خانواده درستی نداشتم که نزد آنها بروم، بنابراین دله‌دزدیهایم را شروع کردم. بعد از دو سال سرگردانی و خانه‌به‌دوشی با مردی آشنا شدم که از چاله به چاه افتادم. او معتاد بوده و مرا دوباره به دزدی مجبور کرد. فرزندم هم مدتی پیش من بود و اکنون‌که 21 ساله است به‌تنهایی زندگی می‌کند و دیگر مرا نمی‌خواهد.
برای بار سوم ازدواج کردم و این بار هم مرد زندگی‌ام سارق از آب درآمد و بعد از چند سال از او جدا شدم.
از مردان هوسران انتقام می‌گرفتم
تاکنون چند بار دستگیرشده‌ای و چرا بعد از تحمل زندان تصمیم نگرفتی دست از سرقت برداری؟
جا و مکانی نداشتم که در آنجا بمانم و لقمه نانی برای این‌که شکمم را سیر کند. شاید اگر هوسرانیهای شوهر اولم نبود، سرنوشتم چنین تلخ نمی‌شد و سالم زندگی می‌کردم. من هم دوست دارم زندگی سالمی داشته باشم و به زندان نروم، اما چه کنم که بر پیشانی‌ام نوشته‌شده «بدبختی و فقر تا لحظه مرگم» و باید آن را با خود یدک بکشم.
از زنها هم سرقت می‌کردی؟
نه؛ فقط از مردان. آن‌هم از مردهایی که به‌عنوان مسافر سوار خودروشان می‌شدم و پی می‌بردم که هوسران هستند و قصد برقراری رابطه پنهانی با من و خیانت به همسرانشان رادارند. من هم برای تنبیه این مردها، پولهایشان را سرقت می‌کردم.
چطور سرقت می‌کردی؟
بعد از دوستی، شماره‌شان را می‌گرفتم و تهدیدشان می‌کردم اگر به من پول ندهند، موضوع را به همسرشان می‌گویم. آنها هم مجبور بودند، پول بدهند. این کار من آنها را تنبیه هم می‌کرد تا دیگر به همسر خود خیانت نکنند. اگر زنی همسر اول مرا هم این‌طوری تنبیه می‌کرد، حالا من سرزندگی‌ام بودم.
فکر نمی‌کنی با این حرفها می‌خواهی خود را تبرئه کنی؟
من منکر سرقتها نیستم. نیاز مالی‌ام باعث شد تصمیم به این کار بگیرم.
از چند مرد سرقت کردی؟
تعدادش یادم نیست.
چطور انتخابشان می‌کردی؟
در خیابانهای شمال شهر می‌ایستادم. کسی که با خودروی صدمیلیونی جلوی پایم توقف می‌کند، مسافربر نیست و برای هوس می‌خواهد مرا سوار کند.
از کجا می‌فهمیدی متأهل است؟
این‌که کاری ندارد. کمی با طرف مقابل حرف بزنی، معلوم می‌شود. برخی هم همسرانشان زنگ می‌زدند و با دروغ آنها را فریب می‌دادند.
بعد از آزادی می‌خواهی چه کنی؟
دیگر خسته شده‌ام مدام به زندان بیفتم و با بدبختی زندگی کنم. دیگر می‌خواهم توبه کنم وزندگی سالمی را در پیش بگیرم. پول حرام، خوردن ندارد. امیدوارم زودتر آزاد شوم و این بار بتوانم زندگی سالمی را تجربه کنم. منبع: میزان
جرم‌شناسی سرقت:
آسیب شناسان اجتماعی هرگونه عملی را که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد جرم می‌نامند و جرم‌شناسی به بررسی بزهکاری می‌پردازد تا علل پیدایی، تکوین، پیشرفت و نتایج آن را دریابد. ازاین‌رو، در جرم‌شناسی پدیده‌هایی وجود دارد که به‌عنوان وسیله یا واسطه تجزیه‌وتحلیلهای پژوهشی و شناخت آسیبهای اجتماعی به کار آید. این حکم کلی در موارد سرقت نیز صدق می‌کند. (آسیب‌شناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده چاپ یازدهم، سال 1383، ص 159)
علل و انگیزه‌های سرقت
در بررسی علل و انگیزه‌های سرقت می‌توان از عوامل متعدد نام برد که چند نمونه آن به‌اختصار بدین شرح است:
1- عوامل ذهنی مانند هوش کم یا زیاد، استعدادهای فردی و نظایر آن.
2- سن: بی‌شک تقسیم‌بندی انواع سرقت برحسب سارقان متعلق به گروه‌های سنی مختلف، متفاوت است تا جایی که برای مثال می‌توان گفت بسیاری ازآنچه بزرگ‌سالان در رفتار کودکان دزدی می‌نامند، ازنظر روان شناسان کودک ممکن است صرفاً کنجکاوی باشد.
3- جنس: چون به‌طورمعمول قدرت بدنی زن از مرد کمتر است یا به تعبیر زیست شناسان مرد بیش از زن قدرت تحرک دارد، بنابراین موارد ارتکاب سرقت مخصوصاً اگر سرقتهایی که به طریقی باقدرت و تحرک بدنی ارتباط دارد. بین دو جنس متفاوت خواهد بود. به‌عنوان‌مثال، دختران بیشتر اشیاء کوچک را می‌ربایند و پسران غالباً وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل) را به سرقت می‌برند.
4- وضعیت بدنی: زشتی و زیبایی، نقض عضو، بلندی و کوتاهی بیش‌ازحد ممکن است از عوامل مؤثر در ارتکاب انحراف باشد. گاه دیده‌شده که شخص تنومند و قوی‌پنجه که از تأثیر هیکل خویش آگاهی دارند، برای خود حقی تصور می‌کند. عکس آن‌هم صادق است. به این معنی که گدایی یا جیب‌بری در میان اشخاص ضعیف‌الجثه بیشتر دیده می‌شود.
اما آنچه بیش از همه دراین پدیده تأثیر دارد، عوامل روانی عاطفی و اجتماعی- اقتصادی است.
هرچند به یک تعبیر ظریف‌تر می‌توان عوامل دیگر و ازجمله چهار مورد فوق را نیز متأثر از این عوامل دانست. (آسیب‌شناسی اجتماعی- هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 159)
علل و انگیزه‌های روانی- عاطفی سرقت:
1- فقر عاطفی: فقر عاطفی از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که از اختلالات عاطفی شدید رنج می‌برند، معمولاً در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که در اثر طلاق ازهم‌پاشیده شده یا والدین تربیت مناسبی را برای فرزندان در نظر نگرفته‌اند. مرگ یکی از والدین و تبعیض بین فرزندان حالتهایی چون انزواطلبی، افسردگی و اختلالات رفتاری در کودکان به وجود می‌آورد و این عوامل به‌نوبه خود ارتکاب جرم را تسهیل می‌کند.
2- ناکامی: ناکامی یا محرومیت اصطلاحی است که درزمینهٔ شکست در ارضای تمایلات به کار می‌رود و مراد از آن عدم امکان نیل به هدف است.
وقتی انسان میل دارد به هدفی برسد؛ ولی به علت برخورد با مانع یا موانعی چند بر آن هدف دست نمی‌یابد می‌گوییم در او ناکامی ایجادشده است. وقتی میان امیال شدید ما و هدفهایمان سدهای نا شکستنی و نا گذشتنی حائل باشد، با ناکامی و تعارض و تنش مواجه می‌شویم. به‌عنوان‌مثال، جوانی که در خانواده‌ای فقیر و بی‌چیز تولد یافته و در کودکی محبت ندیده و سالها مورد بی‌مهری و بی‌توجهی واقع‌شده، احتمالاً در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست می‌زند و این امر برای او رضایت خاطری را فراهم می‌آورد که همواره در جستجوی آن است.
3- حسادت: حسد آرزوی زوال نعمت برای دیگران است. گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موقعیت و منزلت دیگران رشک و حسد می‌برد و چون نمی‌تواند به‌مانند صاحبان اموال مالک آنها گردد، دست به دزدی می‌زند.
4- تجربه‌های دوران کودکی: حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است از فرد شخصیتی جامعه‌ستیز بسازد که در بزرگ‌سالی او را به اعمال ضداجتماعی سوق دهد. چنین فردی دارای کجرویهای چندی است و ازجمله از اذیت و آزار دیگران و نیز سرقت اموال آنها لذت می‌برد؛ زیرا وقتی دست به چنین کاری می‌زند گمان می‌کند انتقام خود را از دنیای بی‌رحم گرفته است.
5- احساس ناامنی: وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و … اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونت‌آمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرومی‌برد و به کناره‌گیری از دیگران به‌ویژه پدر و مادر می‌کشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود را با والدین گسسته، گاه درنتیجه فشار یا خواست درونی ناچار می‌شود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا برای انتقام گرفتن از والدین به خاطر محدودیتها و سخت گیریهای نابجای آنها، دست به سرقت بزند.
6- خودنمایی: برخی از جوانان برای نشان دادن صفت «کله شقی» و جرئت حادثه‌جویی که برای آنها بسیار ارزشمند است، به بزهکاری روی می‌آورند و ظاهراً مصرف مواد مخدر یا دست زدن به سرقت برای یک جوان او را در چشم همگنانش کسی می‌سازد. ازاین‌رو فرد با موقعیتهای مساعدی برای ارتکاب جرم روبرو می‌گردد و به دزدی و غارت اموال دیگران دست می‌زند و اموال مسروقه را باافتخار در اختیار دوستان می‌گذارد و بدین‌وسیله با ایفای چنین نقشی، نیاز به تعلق‌خاطر گروهی خود را برآورده می‌سازد.
1- محبت زیاد: زیاده‌روی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت کودک می‌گردد. کودکان نازپرورده که در محیط خانواده تمام توقعات و خواسته‌هایشان بدون چون‌وچرا انجام می‌گیرد در اجتماع نیز انتظار دارند تمام آرزوهای آنان به‌زودی برآورده شود. در صورت عدم توفیق و روبه‌رو شدن با شکست تصور می‌کنند که همه علیه آنان قیام نموده و عداوت دارند. درنتیجه ترسو، خودخواه، پرمدعا و پرتوقع بوده با قبول عضویت در باندهای مختلف سرقت، می‌خواهند از جامعه انتقام بگیرند. (آسیب‌شناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، ص 160)
علل اجتماعی- اقتصادی سرقت:
اهمیت شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبیین علل سرقت بر کسی پوشیده نیست، لاکاسانی درباره تأثیر محیط اجتماعی می‌گوید که اگر نتوان آن را عامل انحصاری شناخت، ولی برترین و مهم‌ترین عامل سرقت و دیگر بزهکاریها است. نظر او را می‌توان در دو فرمول زیر خلاصه کرد:
– هر جامعه فقط دارای تبهکاران مخصوص به خود است.
– محیط اجتماعی به‌مثابه آبگوشت ویژه کشت تبهکاری است. میکروب قابل‌کشت در آن، تبهکار است و اهمیت این عنصر فقط آنگاه آشکار می‌شود که محیط مناسب برای رشد خود بیابد. (آسیب‌شناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 163)
برخی از عوامل اجتماعی- اقتصادی سرقت را می‌توان چنین برشمرد:
1- فقر مادی
2- فقر فرهنگی
3- طبقاتی بودن جامعه و نابرابریهای اجتماعی
4- شهرنشینی و زاغه‌نشینی
5- ازهم‌پاشیدگی خانواده و عدم امنیت عاطفی کودک
6- معاشرت با دوستان ناباب
7- بیکاری
8- مهاجرت به شهرها و اثرات روانی – اجتماعی آن
(آسیب‌شناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 164)
راه‌های پیشنهادی برای کاهش سرقت در جامعه:
هرگاه بیماری ازهرجهت موردبررسی و مطالعه قرار گیرد و علل آن به‌خوبی مشخص شود، محققاً درمان آن بسیار ساده‌تر خواهد بود. سرقت نیز به‌عنوان یک آسیب اجتماعی و اختلال رفتاری دارای علل و انگیزه‌هایی است که باید آن را شناخت و به‌صورت ریشه‌ای درمان کرد. در بیان علل و انگیزه‌های سرقت از زمینه‌های مختلف چون محرومیتهای عاطفی، روانی، مادی، معنوی، نابسامانیهای اجتماعی و خانوادگی و معاشرت با دوستان ناباب سخن به میان آمد و گفته شد که اگر خانواده زیربنای تربیت کودک را از همان آغاز تولد درست بنا نسازد؛ چه‌بسا اصلاح بعدی رفتار با مشکلات فراوان همراه خواهد شد؛ بنابراین می‌توان راه‌های زیر را به‌عنوان عامل کاهش سرقت پیشنهاد کرد:
1- هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند ادعا کند که بدون فقرزدایی و بدون ناکامی زدایی قادر است ریشه سرقت را ریشه‌کن کند؛ بنابراین، از بین بردن فقر و تهیدستی با توجه به تأثیر مهمی که اوضاع نابسامان اقتصادی در بروز چنین آسیبی دارد، از مهم‌ترین کارها است.
2- کنترل و مراقبت پدر و مادر در مورد دوستان ناباب و به‌طورکلی دوستان فرزندان خود یک ضرورت است؛ زیرا عدم توجه پدر و مادر به چنین مسائلی کراراً از سوی سارقان عنوان‌شده است. فراهم آوردن زمینه سالم پرورش شخصیت کودکان و نوجوانان به‌وسیله مربیان و معلمان به‌طوری‌که فرد به‌گونه‌ای بار آید که از امور جرم‌زا بگریزد و در برابر آن به دفاع از حیثیت اجتماعی و اعتقادی خود بپردازد، تنبیه و مجازات مسکنی بیش نخواهد بود. لازم است پدران و مادران در صورت مشاهده رفتار انحرافی در فرزندان خود بلافاصله مسأله را جدی بگیرند و زمینه‌های آنها را قبل از آنکه ریشه بدواند، قطع کنند.
3- نظام آموزش‌وپرورش باید طوری طراحی شود که نوجوانان و جوانان را باکار و فعالیت اجتماعی آشنا سازد و این آشنایی وسیله‌ای باشد برای تأمین معاش و کسب درآمد، به‌ویژه برای آنانی که از بنیه مالی کمتری برخوردارند؛ زیرا چون نوجوان احساس استقلال مالی کند و عزت‌نفس خود را حفظ‌شده ببیند به تعدیل و کنترل رفتارهای خود دست خواهد زد.
4- تغییر محیط اجتماعی می‌تواند در تربیت بزهکاران مؤثر باشد؛ زیرا شرایط مساعد و محیط خانوادگی و تربیتی مناسب، برای تحول و پیشرفت او از اهمیت به سزایی برخوردار است. برای بزهکار باید شرایطی فراهم شود که احساس تنهایی و بی‌کسی نکند و عشق به زندگی و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در او تقویت شود؛ زیرا اگر زمینه‌های بزهکاری شناخته نشود و ریشه‌های آن قطع نگردد، بزهکاران علی‌رغم قانون و مجازات نه‌تنها اصلاح نمی‌شوند بلکه در جمع دوستان ناباب تجربه‌ها و مهارتهای بسیاری را می‌آموزند و حتی با تشکیل باند و آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرمهای بعدی وارد جامعه می‌شوند.
5- ترجیح دادن پیشگیری بر درمان به‌منظور حذف زمینه‌های مساعد برای ابتلای افراد به آسیبهای اجتماعی از اهمیت فراوان برخوردار است. برای دست یافتن به جامعه‌ای سالم باید پیشگیری را بر درمان ارجحیت داد، زیرا با اجرای برنامه‌های پیشگیری و با صرف هزینه و امکانات کمتری می‌توان افراد را زیرپوشش قرارداد. درحالی‌که برنامه‌های بازپروری و درمان به دلیل نیاز به انواع تخصصها و اماکن ویژه نگهداری هزینه‌های بسیار بالایی را می‌طلبد. به‌علاوه پوشش آن متوجه عده کمی از افراد جامعه می‌شود و درعین‌حال بازدهی و نتیجه‌گیری آن بسیار اندک است.
6- مبارزه مداوم با رشد بی‌رویه مشاغل کاذب تا بدین‌وسیله از سیل مهاجرت روستاییان به شهرها جلوگیری شود. دیده‌شده که مشاغل کاذبی چون کوپن‌فروشی، نوار و … مجرایی برای فریب دادن و آلوده کردن جوانان بی‌گناهی است که به امید رفاه نسبی عازم شهرهای بزرگ می‌شوند.
7- آموزش اجتماعی و تربیتی به خانواده‌ها برای بالا بردن سطح فرهنگ خانواده و پرورش احساس مسؤولیت والدین در قبال فرزندان خود و نیز تأسیس مؤسسات آموزش مناسب به‌منظور تعلیم حرفه‌وفن و نیز ایجاد کانونهای رفاهی و تفریحی مناسب به‌وسیله دولت با بخش خصوصی.
8- ایجاد اشتغال برای بیکاران و جلوگیری از ولگردی و اجرای بیمه دوران بیکاری و نیز ایجاد محیطهای مناسب ورزشی و آموزشی صحیح ورزش از طریق رسانه‌های گروهی و هم‌چنین آموزش اعتقادی و پرورش باورهای مذهبی در افراد برای استحکام مبانی ایمانی در خانواده‌ها؛ زیرا پرورش اعتقادات و آموزش اصول مذهبی، موجب جلوگیری از ارتکاب اعمال خلاف به‌ویژه سرقت می‌شود.
منبع: وبلاگ جامعه‌شناسی در جامعه‌شناسی


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۱۳
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *