ازدواج سـالمنـدان
ازدواج سـالمنـدان
ازدواج نیازی غریزی و فطری است. شاید در ظاهر نیازهای جسمانی و ادامه نسل عامل پیوند زناشویی در طول تاریخ بوده باشد اما حس نیاز به یک همراه و همدل که بتوان در کلیه مسائل زندگی و غمها و شادیها با او همراه بود بیش از این نیاز عامل پیوند زناشویی و ازدواج زن و مرد بوده است. وقتی از کار و فعالیت فارغ شدهای و بچهها هم دیگر بزرگشده و هر یک به دنبال کار خود رفتهاند، دراین شرایط اگر کسی نباشد که روزهایت را با او پرکنی و از ملال دقایق و ثانیهها به او پناه ببری، حتی در مواقع بیماری و احتیاج به دادت برسد و انیس و همدمت باشد، پیری و کهنسالی به کابوسی تکراری و اجباری بدل میشود.
از وقتی شنیده بود مادرش قرار است ازدواج کند دمغ و عصبی بود. از سویی از زمانی که یادش میآمد پدری نداشت و او را در اوایل کودکی در یک تصادف رانندگی ازدستداده بود و مادرش بهتنهایی او و چهارخواهر و برادر دیگرش را بزرگ کرده بود و از سوی دیگر، نمیتوانست به دلیل اینکه منزلش کوچک بود و برای او و همسر و دو فرزندش هم بهاندازه کافی جا نداشت، دست مادر را هم گرفته و از او در خانه مراقبت کند. مادر دیگر پیر و فرتوت شده بود و بدون کمک دختران و پسران که هرازگاهی بعد از فراغت از مسائل روزمره به او سر میزدند نمیتوانست حتی بیرون از خانه رفته و برای خود مایحتاج روزانهاش را تأمین کند. باوجوداین، پسر بزرگتر بود و این رفتار یعنی ازدواج در 78 سالگی برای مادرش را نمیتوانست بپذیرد و حاضر نبود قبول کند مرد دیگری جای پدری را که هیچوقت نبود پر کند. بعد از مخالفتهای او پیرمرد که از مردهای همسایه بود دیگر قید ازدواج با این خانم تنها را زد و درنهایت یکشب پیرزن که در منزلش ازحالرفته بود در اثر دیر رسیدن فرزندان و البته تنهایی فوت کرد. این داستان یک فیلم سینمایی محصول کشور مراکش است که بعد از نمایش در سینماهای جهان مسأله ازدواج والدینی را که تنها هستند برای فرزندان به شکل یک واقعیت مطرح کرد.
این ازدواج هیچ ریسکی ندارد
یک مددکار سالمندان که در آسایشگاه کهریزک کار میکند در مورد ازدواج آنها به «آرمان» میگوید: بدون هیچ شرطی این عمل خداپسندانه را تأیید میکنم. مهسا خاکپور ادامه میدهد: در درجه اول این ازدواج چون در سنین بالا و بین افراد باتجربه اتفاق میافتد هیچ ریسک و مشکلی ایجاد نمیکند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه همه سالمندان چه آنها که با فرزندانشان هستند و چه آنها که به دلایل مختلف فرزندانشان نمیتوانند با آنها زندگی کرده یا از آنها مراقبت کنند، تنهایی و نیاز به یک همراه را بیش از سایر مقاطع زندگی خود تجربه میکنند. او عنوان میکند: در شرایطی که همسر فوت کرده باشد دیگر این نیاز تشدید میشود و واقعاً نمیتوان انتظار داشت حتی با استخدام یک پرستار تماموقت مشکلات برطرف شود. خاکپور در مورد مشکلاتی که ممکن است این ازدواجها داشته باشد، میگوید: تنها مشکل این است که برخی عنوان میکنند دراین سن هر دو طرف پیر هستند و بهقولمعروف به فردی نیاز دارند که خودشان را ضبطوربط کند و دراین شرایط نمیتوانند باریکی دیگر را هم به دوش بکشند. درحالیکه همانطور که گفتم این نیاز فقط جسمانی نیست و همینکه شما تصور میکنید فرد دیگری هم در خانه حضور دارد که در شرایط اضطرار میتواند به دادتان برسد کافی است و در ضمن حضور این فرد باعث پر شدن خلأ عاطفی و افزایش روحیه و انگیزه میشود. او عنوان میکند: موارد زیادی دراین سالها در میان سالمندان دیدهام که شاید برخی از آنها در شرایط بد و با بیماریهای سخت دستوپنجه نرم میکردند درحالیکه بعد از ازدواج با یکی مثل خودشان سالیان سال زنده ماندند و خوشبخت بودند. او معتقد است: جوانی به دل آدمهاست و پیری زمانی به سراغ شما میآید که از درون خودتان را پیر احساس کنید خواه جوان باشید
یا پیر.
تأثیر تنهایی بر غذا خوردن و تغییرات بیولوژیکی
بیشتر سالمندان احساس تنهایی میکنند زیرا فرزندانشان معمولاً ازدواجکرده و آنان را ترک کردهاند. همچنین مرگ همسر نیز بهشدت میتواند بر احساس تنهایی آنها بیفزاید. بهعلاوه به علت ناتوانی حرکتی نمیتوانند از خانه خارج شوند و با دیگران در ارتباط باشند. مروری بر ادبیات تنهایی سالمندان نشان میدهد منشأ بسیاری از حالتهای نامتعادل روانی از قبیل افسردگی و یأس شدید، احساس تنهایی است. یک روانشناس دراین رابطه به آرمان میگوید: احساس تنهایی یکی از مشکلات عصر حاضر است و بهعنوان فقدان رابطه اجتماعی یا رابطه اجتماعی مطلوب تعریف میشود. تنهایی یا احساس تنهایی اثرات بسیار عمیقی بر جای میگذارد و حتی بر میزان خوردن غذا و متابولیسم و تغییرات بیولوژیکی نیز مؤثر است. حسین صدر میگوید: سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند زیرا بیشتر آنها کار نمیکنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای کار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز بهنوعی ازدستدادهاند؛ این مسأله تنهایی آنها را افزایش میدهد. این احساسات مأیوسکننده، میزان مصرف داروهای
آرامبخش و مسکن را در سالمندان افزایش میدهد.
مهمترین ویژگی دوره سالمندی، تنهایی و احساس تنهایی است. مرد یا زنی که در چرخه زندگی، خانه خود را تنها آشیانهای خالی میبیند، به ازدواج نیاز دارد چراکه پیامد این احساس تنهایی، افسردگی است. صدر ادامه میدهد: بهتر است برای بسیاری از سالمندان که ازنظر جسمانی نیاز آنچنان زیاد به دیگران ندارند و فقط ازنظر روانی احساس تنهایی میکنند بهجای استخدام پرستار بهعنوان همدم، شرایط ازدواج را فراهم و آنها را برای یک ازدواج موفق تشویق کنیم. این روانشناس در مورد تعبیری که مردم از این ازدواجها دارند، میگوید: تعبیری که مردم جامعه در مورد موقعیت زن و مرد دارند، یکسان نیست. بعضاً هنجارهای جامعه طوری تعریفشده که اگر یک زن سالمند قصد ازدواج داشته باشد خیلی قابلقبول نیست درصورتیکه اینیک هنجار است و ضد ارزش نیست اما برخی این هنجار را باارزش مترادف میدانند که این مسأله اشتباه است. این روانشناس عنوان میکند: زنها به لحاظ روانشناختی خیلی بیشتر از مردها به حمایت نیاز دارند و در معرض آسیبهای بیشتری ازنظر روانی هستند به همین دلیل است که باید گفت این هنجار کاملاً غلط است.
او درباره نگرش افراد و فرزندان به این ازدواج میگوید: مسأله مهم در ازدواج سالمندی، بعضاً جبههگیری فرزندان و نگرش آنها به ازدواج یکی از والدین بهویژه مادرانشان است. زن سالمند حتی اگر میل به ازدواج داشته باشد معمولاً جرئت و جسارت مطرح کردن ازدواج مجدد را ندارد. صدر عنوان میکند: در تحقیقات زیادی ثابتشده است ازدواج سالمندی، استرسهای آنها را کمتر میکند و سالمندانی که در سنین سالمندی ازدواجکردهاند، عمر طولانیتری دارند. صدر عنوان میکند: همچنین یکسری هزینههای نگهداری کاهش مییابد و همینطور فشارهای روانی و فیزیکی فرزندان که برای مدام سر زدن به آنها وارد میآید، کم میشود. منبع؛ سلامت نیوز