آیت‌الله موسوی اردبیلی


دسته: چهره ها
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۲۷ مرداد ۱۳۹۵


آیت‌الله موسوی اردبیلی


آیت‌الله موسوی اردبیلی


آیت‌الله موسوی اردبیلی از فعالان انقلابی قبل از پیروزی نهضت و از مسئولان بلندپایه نظام بعد از انقلاب اسلامی بودند. ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در اداره و سرپرستی روحانیت اردبیل مؤثر بود و در هیئت‌مدیره مجله مکتب اسلام عضویت داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان، دادستان کل کشور، رئیس دیوان عالی کشور، عضویت هیئت سه‌نفره رسیدگی به اختلاف بنی‌صدر و دیگران، مسئول اجرای فرمان شش ماده‌ای حضرت امام بود. ‏پس از رحلت امام خمینی (ره) حضرت آیت‌الله‌العظمی‏ موسوى اردبیلى در شهریور 1368 به قم هجرت و اشتغالات جدیدى را به شرح زیر آغاز کردند:
1- تدریس و بحث و تحقیق‏
2 – تأسیس و اداره دانشگاه (دارا لعلم) مفید
3 – مرجعیت
آنچه می‌خوانید مصاحبه‌ای است با آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس اسبق قوه قضاییه
به‌عنوان مقدمه همان‌طور که مطلع هستید مصوبه‌ای در قوه قضائیه به تصویب رسید مبنی بر این‌که برای حفظ و نگهداری خدمات قوه قضائیه در طول این سی سال نمایشگاهی تشکیل شود و حتی‌الامکان این خدمات به تصویر کشیده شود. دهه اول انقلاب در همه زمینه‌ها بسیار قابل‌توجه است.
ازجمله آنها تبدیل وضعیت قضائی سابق به‌نظام قضایی اسلامی. جنابعالی در جمیع مسائل مربوط به انقلاب در دهه اول نقش عمده‌ای داشته‌اید. از شما استدعا می‌کنیم هرچه در خصوص دستگاه قضائی، مسائل آن روزها، برخورد حضرت امام (ره)، اقدامات انجام‌شده، دادگاه انقلاب و… قدری از حال و هوی آن دوران و اقداماتی که انجام دادید بفرمایید.
_ بسم‌الله الرحمن الرحیم، من فعلاً آن حال را ندارم که به مسائل گذشته فکر کنم اما دو سه تا حرف هست … و دائماً در نظر ما بوده است. یکی تغییر قوه قضائیه سابق و نظر امام (ره) در این خصوص.
امام (ره) پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به فکر افتادند اگر بشود نهادهایی که می‌خواهند بمانند فعلاً محفوظ باشند تا بعداً اگر احتیاج به تکمیل دارند، تکمیل بشوند.
لذا برای تقسیم‌کار از مرحوم بهشتی و آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی و بنده دعوت کردند. کس دیگری را یادم نمی‌آید که بود یا نه.
ما اجمالاً می‌دانستیم که این دعوت برای تقسیم‌کار است اما اینکه چگونه می‌خواهند تقسیم بکنند نمی‌دانستیم. امام فرمودند که باید حوزه کار هرکس تا حدودی مشخص شود تا وظیفه خود را بداند. البته قبلاً ایشان دو نفر را تعیین کرده بودند. ولی ظاهراً آن‌طور که یادم هست کار نتیجه مطلوبی نداده بود.
امام (ره) قوی‌ترین فردی را که برای قوه قضائیه در نظر گرفته بودند آقای بهشتی بود.
لذا در ابتدای کار فرمودند: من فکر می‌کنم آقای بهشتی ریاست دیوان عالی کشور را بر عهده داشته باشند. آقای بهشتی هم ظاهراً آماده بود چون تا امام گفت ایشان در پاسخ گفت: ما می‌خواهیم به مملکت خدمت کنیم هر طور شما صلاح بدانید من مطیعم.
امام در رابطه با دادستانی کل گفتند: آقای موسوی اردبیلی هم سمت دادستانی کل را قبول کنند. من عرض کردم: آقا من برنامه‌هایی را تنظیم کرده‌ام اگر اجازه بفرمایید فعلاً این موضوع باشد تا من برنامه‌هایم را بیاورم اگر پسندیدید دنبال آن بروم. اگر صلاح ندانستید من در خدمت شما هستم. طرحم هم این بود که بیایم قم و دنبال کار طلبگی خودم را بگیرم. تا من این را گفتم مرحوم بهشتی (ره) گفت: آقا، من به‌تنهایی نمی‌توانم قوه قضائیه را اداره کنم. اگر ایشان (آقای موسوی اردبیلی) با ما همکاری کردند همان‌که عرض کردم، اما اگر صلاح می‌دانید طرح دیگری باشد پس اجازه بدهید قبول من هم بعد از اعلام نظر ایشان باشد. امام به من فرمودند: طرح شما هرچه می‌خواهد باشد، من فعلاً کسی را در نظر ندارم. شما قبول کنید و این مسئله را به‌گونه‌ای مطرح کردند که یعنی راه دیگری ندارید.
من ازاین‌جهت که مرحوم آقای بهشتی این حرف را زده بود و امام هم دنبالش را گرفته بود ناراحت شدم ولی آنجا چیزی نگفتم؛ اما بعد از جلسه با آقای بهشتی ناراحتی خود را اعلام کردم. بالاخره من ناچار شدم و به قوه قضائیه رفتم.
در قوه قضائیه علیه ما دو نفر اعلامیه‌ای دادند مبنی بر اینکه دو نفر مجهول‌الهویه به قوه قضائیه آمده‌اند و می‌خواهند این دستگاهی را که سنگ اول آن را به دست افرادی مثل مدرس گذاشته‌شده به هم بریزند. ما را مجهول‌الهویه نامیدند. من به آقای بهشتی گفتم که برادر عزیز ما که در این کار سابقه نداریم، اجازه بدهید از کسانی که نسبتاً سابقه‌دارند برای این کار دعوت کنیم. مثلاً ازنظر عنوان آقای میرزا جواد آشتیانی موردقبول مردم است. ازنظر تسلط به قانون آقای کاتوزیان خوب است که ایشان قبول کردند ولی گفتند شرطش این است که شما دعوت کنید. گفتم که نه به‌تنهایی این کار را نمی‌کنم. بعد عده‌ای از فضلای قم وعده‌ای هم از قانوندانان را دعوت کردیم که بنشینند صحبت کنند. متأسفانه این هم نتیجه خوبی نداشت. اینها حرفهای خودشان را زدند و آنها هم حرفهای خودشان را و کار به آنجا رسید. این اولین تغییر بود. ما دیدیم برخی موارد قانون علناً مخالف اسلام است. پس از مطالعه اینها را یکجا کنار گذاشتیم.
در بررسی قضات متوجه شدیم که برخی از قضات واجد شرایط قانونی نیستند و فکر آنها با قانون اساسی مطابقت ندارد و هم ازنظر شرعی اشکال دارد و آمدیم و دستگاه قضائی را کلا منحل کردیم و به کسانی که ثابت شد در رژیم قبل موثر نبوده‌اند دوباره ابلاغ دادیم.
ولی در آن دوره یک چیز خیلی روشن بود. آقای بهشتی تصمیم گرفته بود هر پرونده را به هرکس که دادیم دیگر نپرسیم پرونده به کجا رسید. اگر صلاح نیست پرونده به یک قاضی داده شود از اول پرونده را در اختیار او قرار ندهیم و اگر صلاحیت دارد دیگر پیگیر نتیجه نشویم. من فعلاً بیش از این چیزی به خاطرم نمی‌رسد.
در خصوص تشکیل دادگاه انقلاب اگر مطلبی هست بفرمایید؟
_ در مورد تشکیل دادگاه انقلاب نظر ما این بود که قوانین احتیاج به بازنگری دارد تا طبق قانون بتوانیم متهمین مربوط به ضدانقلاب و گروهکها را محاکمه نماییم.
به این نتیجه رسیدیم که یک تشکیلات و انتظامات دیگری می‌خواهد. ما قضات متدین و قانون دان را که برای انقلاب خیلی دلسوزی می‌کردند آوردیم. متأسفانه علیرغم اینکه گفتیم باید قوانین مدون وجود داشته باشد میسر نشد و اشکالات کلی که به وجود آمد به دلیل فقدان قوانین مدون بود.

منبع: تاریخ شفاهی قوه قضاییه – عباسعلی علیزاده

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *